فردی مرکوری

فردی مرکوری

نازنین فردمنش


شب گذشته پیامی از یک دوست خوب دیرین که نمی شد سخنش را بر زمین گذاشت، دریافت کردم که از من می خواست نوشتاری کوتاه در باره خواننده نامدار فردی مرکوری بنگارم آن هم به مناسبت فیلمی که بتازگی در باره زندگانی او ساخته شده بود. فیلم را همان روز به تماشا نشستم تا بدانم چه میتوان نوشت و با دیدنش ناگهان همه خاطرات و بیاد داشته های دوران جوانی من از این خواننده و آهنگهایش به اندیشه ام بازآمد. با آن چهره به گفته دوستان "خفن جنوب شهری اش" و با آن صدای ویژه اش که طنین آن بخشی از دوران جوانی من و هم نسلانم در سراسر دنیا بود.

 او با نام "فرخ بولسارا"  در ۵ سپتامبر ۱۹۴۶در تانزانیای آفریقا از یک خانواده پارسی و زرتشتی هندی پایبند به دین زرتشت بدنیا آمد او یک خواهر کوچکتر هم به نام کشمیرا داشت، همانجا که محل کار پدرش به عنوان کارمند دولتی امپراتوری بریتانیا بود و سپس با رخدادن انقلاب در آنجا ناچار به کوچ از آنجا شدند و در پایان نیز در انگلستان ساکن شدند.فردی بیشتر دوران کودکی خود را در هندوستان سپری کرد و نواختن پیانو را هم از ۷ سالگی شروع کرد. پس از مهاجرت به انگلیس،مرکوری در دانشگاه پلیتکنیک ایزلورث ثبت نام کرد و مشغول به تحصیل در رشتهٔ هنر شد. سرانجام او دیپلم خود را در رشته «هنر و طراحی گرافیکی» از دانشکده ایلینگ آرت کالج دریافت کرد و بعدها از مهارتهایی که در آنجا کسب کرده بود، برای طراحی کردن تاج کوئین (لوگوی کوئین) استفاده کرد.مرکوری پس از فارغالتحصیلی، به چند گروه موسیقی پیوستدر آوریل ۱۹۷۰، مرکوری به برایان می گیتاریست و راجر تیلور نوازنده درامز پیوست که قبلاً در گروهی به نام اسمایل عضویت داشتند. با وجود اینکه دیگر اعضای گروه و همینطور تریدنت استودیو، از قبل نام هایی برای گروه انتخاب کرده بودند، مرکوری نام «کوئین» را برای گروه برگزید.
مرکوری از بدو تولد تا پایان عمرش شهروند بریتانیا باقی ماند. چند بار در فیلم به بنیاد آموزه های زرتشت بزرگ یعنی پندار، گفتار و کردار نیک اشاره شده است ولی این اشاره های سطحی شاید نتواند چگونگی تاثیر آموزه های دینی که او از فرهنگ خانواده اش دریافت داشته بود نشانگر شود، برای این کار باید به کارهایش نگاهی انداخت. ترانه "راپسودی بوهمیایی" او که نام فیلم نیز از آن برگرفته شده بود داستان جوانی است که در هنگام پایانی زندگی با آوردن نام خدا روان خویش را از اهریمن بازپس میگیرد آن هم بگونه تازی آن یعنی الله و شاید از یک هنرمند پارسی که نیاکانش را کسانی که خدا را با همین نام می‌خواندند از ایران رانده بودند انتظار نمی رفت نام خدا را اینگونه در ترانه اش بکار گیرد ولی این نشانگر اوج فرهنگ مدارا با دیگران است که در دین زرتشت بدان سفارش شده است، افزون بر اینکه بسادگی ریشه و بنیاد ادیان ابراهیمی خاورمیانه همچون اسلام، مسیحیت و یهودیت را میتوان در دین زرتشت یافت. 

ترانه دیگرش بنام "معجزه" ساده ترین پدیده های طبیعی که در برابر دیدگانمان داریم و بسیاری هنگامها آنان را نادیده می گیریم و پیچیدگی آنان را نمی بینیم به عنوان معجزه های راستین بر می شمرد و این از صریح ترین و منطقی ترین آموزه های زرتشتی است که برخلاف ادیان ابراهیمی به معجزات ماورای طبیعت چندان تکیه نمی نماید. و در پایان هم آهنگ "نمایش باید پی گرفته شود" که می کوشد تنهایی ژرف و سخت افسرده کننده انسانی را در دنیای کنونی نمایانگر گردد. چنین انسانی در نبود باور به هیچ اندیشه و دینی و تهی بودن از فرهنگی که بدان وابسته بوده تنها یک چیز می داند و آن اینکه فقط باید ادامه داد.مرکوری درصبح ۲۴ نوامبر ۱۹۹۱ در سن ۴۵ سالگی در خانهاش در کنزینگتون درگذشت. 

تندیسی از مرکوری در مونترو سوئیس که توسط مجسمه ساز ارنا سدلکا ساخته شده، برای تکریم و بزرگداشت او برپا شداین مجسمه سه متر طول دارد و در حال نگاه کردن به دریاچه لمان از بالا است و در ۲۵ نوامبر ۱۹۹۶ در میان حضور طرفداران، توسط پدر مرکوری و منتسرات کاباله و همینطور باقیماندهٔ اعضای گروه کوئین، رونمایی شد. از سال ۲۰۰۳ به بعد، طرفداران مرکوری برای بزرگداشت این هنرمند، هر ساله در آخر اولین هفته از ماه سپتامبر، در کنار این مجسمه گرد هم میآیند که این رویداد تحت عنوان «روز بزرگداشت فردی مرکوری در مونترو» شناخته میشود.

جالب است بدانیم که یک نژاد تازه کشف شده از قورباغهها، به افتخار فردی مرکوری، مرکوریانا نامگذاری شده است. این نژاد در سال ۲۰۱۳ در کرالا هند کشف شد. دلیل این نامگذاری این طور ذکر شده است که «موسیقی پرطراوت مرکوری الهامبخش پدیدآورندگان بوده است». علاوه برآن، محل کشف این نژاد قورباغه در نزدیکی جایی قرار دارد که مرکوری بیشتر دوران کودکی خود را در آنجا گذارنده است.