راه‌های ماندگار كردن آيين‌های كهن زرتشتي در خارج از ايران


گفت‌وگو با دكتر موبد كورش نيكنام، درباره راه‌هاي ماندگار كردن آيين‌هاي كهن زرتشتي در خارج از ايران:
پستي و بلندي پاسداري از آيين‌هاي زرتشتي در خارج از ايران




اشكان خسروپور (٢٢ مهر ١٣٦٧ خورشيدي): اين روزنامه‌نگار زرتشتي فعاليت مطبوعاتي را از سال ١٣٨٤ خورشيدي با كار در روزنامه شرق و خبرگزاري ميراث فرهنگي CHN آغاز كرد. با تعليق فعاليت روزنامه و نيمه‌تعطيل شدن خبرگزاري ميراث فرهنگي، همزمان با هفته‌نامه خبري فرهنگي زرتشتيان ايران (امرداد) به عنوان گزارش‌گر و بعدتر، دبير بخش برونمرزي و  دبير بخش رخدادهاي زرتشتيان با هفته‌نامه و تارنماي امرداد همكاري كرد. وي هم‌اكنون با موسسه همشهري(روزنامه همشهري، وب‌سايت همشهري آنلاين، مجلات دانستني‌ها، همشهري جوان و سرنخ) و نيز روزنامه‌ تجارت همكاري مستمر دارد.

اشكان خسروپور:
موج مهاجرت كه بالا گرفت،‌ عده‌اي هم با آن همراه شدند. درست يا غلط، در گوشه‌ي ديگري از دنيا، دور از آن‌جايي كه به دنيا آمده بودند دور هم جمع شدند و سعي كردند بفهمي نفهمي، همان خاطره‌هاي خوش يزد و كرمان يا تهران و شيراز را زنده كنند. گيرم جاي صداي چك‌چك قطره‌هاي پيرسبز در ميان كوير خشك يزد را شرشر آبشار پاركي سرسبز در كانادا بگيرد و دف و اربونه‌اش، ميكروفون و گيتار بشود. شايد آش شولي آمريكايي، مزه برادر يزدي‌اش را ندهد و سيرگ آن‌ور آبي، صداي قرچ و قروچش كمتر از نسخه ايراني‌ آن باشد. هرچه هست، جامعه مهاجران آن‌ور آب با وجود دوري از ايران در تكاپوي زنده نگه‌داشتن فرهنگ و آيين زرتشتي مي‌‌كوشند. سوالاتي مثل اين‌كه آيين و فرهنگ زرتشتي چيست. ذهنمان را درگير مي‌كند. شايد با خودمان پرسيده باشيم، آيا مي‌شود در خارج از ايران هم فرهنگ زرتشتي را زنده نگه داشت؟ يا بايد به زعم بعضي، بگذاريم تا فرهنگ‌هاي ديگر ما را هم با خودشان ببرند و حل كنند؟
دكتر موبد كوروش نيكنام، علاوه بر موبدي، دكتراي فلسفه زرتشت دارد. او جواني‌اش را در يزد گذرانده و بعدتر راهي تهران شده است براي آموزش ديني به نوجوانان زرتشتي. بعدتر هم يك دوره نمايندگي زرتشتيان در مجلس شوراي اسلامي ايران را برعهده گرفت و پس از پايان دوره نمايندگي‌اش به فرانسه رفت. نيكنام سفرهايي هم به كشور تاجيكستان داشته و با مردم اين كشور و آيين‌هايشان به خوبي آشناست. او اين‌روزها در مركز زرتشتيان پاريس حضوري فعال دارد.
كورش نيكنام در اين گفت‌وگو به يكي از دغدغه‌هاي جوان زرتشتي امروز پاسخ مي‌دهد. اين‌كه آيا فرهنگ زرتشتي را مي‌شود جايي دور از ميهن نيز پاس داشت و اگر آري، چگونه.

س - فرهنگ و سنت زرتشتي كه از پاسداري‌اش بسيار سخن رفته، دقيقا چيست؟ از كجا آمده و چطور به دست ما رسيده است؟
 ج - فرهنگ و سنت زرتشتی به گنجینه‌ای از آداب، رسوم و آیین‌هایی گفته می‌شود که زرتشتیان در گذر هزاران سال زندگی در ایران فراگرفته اند و پیوسته همچون کشکولی با خود به همراه داشته‌اند. در اين كشكول پرمايه، از رنج‌ها، کمبودها، مبارزه با فرهنگ‌های بیگانه و جایگزینی جلوه‌های نیک به جای پندارهای نادرست گلچینی به یادگار مانده است. برخی از این سنت‌ها از هزاره‌های پیش از اشوزرتشت به جاي مانده ولی زرتشتیان که ریشه در فرهنگ پویای این سرزمین داشته‌اند بهتر و بیش‌تر از دیگران در نگهداری و پاسداری آن کوشیده‌اند. از آن جمله، جشن‌هاي  سده و مهرگان هستند كه از آیین‌های ایرانی‌اند ولی همچنان زرتشتیان آنها را به خوبی برگزار می‌کنند تا شاید زمانی همانند آیین‌های نوروزی و شب چله در بین تمام ایرانیان فراگیر شود. گاهنبارها از آغاز جشن داده‌های کشاورزی و دامپروری بوده‌اند ولی تاریخچه‌ای از ستم و رنج دوران را با خود دارند. از زمان ساسانی سرود آفرینگان آماده شده تا جلوه دینی بگیرد و با پاسداشت جایگاه شهریاران هماهنگ شود. در واقع گهنبار، گونه‌ای پرداخت مالیات بوده تا در آن، هرکس نسبت به توان مالی خویش دادودهش کند. زمانی که اموال زرتشتیان را به زور تصرف می‌کرده‌اند، زمین‌ها وقف گاهنبار مي‌شد تا از دست‌اندازی در امان باشند و برای اینکه دریوزگی در هازمان شکل نگیرد خوراک، نان، میوه وخشکبار را به همه پیشکش می‌کرده‌اند که اين آيين همچنان به شكل یک سنت نیک زرتشتی، پابرجاست. در همان جريان آيين گهنبار اگر دقت كنيم، با بريدن ميوه‌ها توسط موبد روبه‌رو مي‌شويم. اين كار به زمانی اشاره دارد که قربانی کردن حیوانات ناشایست بوده و کاربرد کارد وچاقو رابه قربانی کردن میوه‌ها اختصاص داده‌اند.  برخی سنت‌ها نیز ویژه باورهای زرتشتی است مانند سدره‌پوشی که به گفته موبد رستم شهزادی، جایگزین لباس رزم و کمربند شکاري بوده که پیش از زرتشت به جوانان داده می‌شده است. آیین زرتشت که مخالف جنگ و خونریزی است پوشش رزمي به لباس نیک‌اندیشی تبدیل کرده و اکنون سدره‌پوشي، جشن دین‌پذیری برای نوجوانان است.
 س - آيا در جاهاي ديگر دنيا هم مي‌شود از اين فرهنگ پاسداري كرد يا اين موضوع فقط در داخل مرزهاي ميهن و خاستگاه اوليه فرهنگ و سنتي زرتشتي امكان پذير است؟
ج-  فرهنگ و سنت‌های زرتشتی به شیوه ای است که از زندگی روزانه، مناسبت‌های حماسی و تاریخی ایران برگرفته شده‌اند. برخی از آنها را می‌توان در همه جای جهان برگزار کرد ولی پاره ای نیز تنها در سرزمین ایران جایگاه خود را دارند. نوروز جشنی است که در بسیاری از کشورها برگزار می‌شده و از زمانی هم که یونسکو آن را به ثبت جهانی رساند کشورهای بیشتری آن را برگزار می‌کنند. در ميداني كنار برج ايفل پاريس ، هرسال جشواره نوروزی باشكوهي برپاست و در كشورهاي ديگر هم چنين رخدادي اتفاق افتاده است. سیزده به در و جشن مهرگان و اسفندگان راهم می‌توان برگزار کرد ولی براي مثال، برپا كردن آتش باشكوه جشن سده، با آن شيوه‌ و شكوهي كه در ايران برگزار مي‌شود، در خارج قابل برگزاري نيست. شب چله را نمی‌توان با عنوان بلندترین شب سال در برخی از کشورها مانند سوئد برگزار کرد. رفتن به نیایش‌گاه های سنتی مانند پیرسبز هم تنها با حضور در ایران امکان دارد. به هرروی گاهنبارها، جشن‌های ماهیانه و آیین‌های دینی مانند گواه‌گیری و سدره‌پوشی را چنانچه در خارج از ایران نیز گسترش دهیم، بسیار نیک خواهد بود.
 س - با توجه به اين‌كه شما هر دو جامعه زرتشتيان داخل و خارج از ايران را از نزديك ديده‌ايد، از كارها و برنامه‌هايي كه براي نگهداري از آيين و فرهنگ زرتشتي انجام شده، برايمان بگوييد.
ج - در ایران از یکسو به دلیل باشندگی گسترده همکیشان، سنت‌ها بسیار باشکوه‌تر برگزار می‌شود و از سویي هم، انجمن‌ها توان مالی بیشتری دارند تا پشتوانه برگزاری جشن‌ها باشند. برگزاری جشن‌هایی مانند سده در ایران با هزینه زیادي كه خود انجمن‌ها پرداخت مي‌كنند، برگزار مي‌شود در حالي كه در خارج از كشور وضع به گونه‌ ديگري است. هرکس که به جشن مي‌آيد، باید مبلغی بپردازد براي همين هم كمتر استقبال مي‌شود. در ایران، به ويژه در چند دهه گذشته، برخی از سنت‌ها بازسازی شده و بهتر برگزار می‌شود. برگزاری واژیشت گاهنبار در آدریان تهران، به شکلی که اکنون با باشندگی همکیشان و دهش ناشتایی خیراندیشان برپا می‌شود، از نزديك به ٢٠ سال پيش آغاز شد. يادم هست كه ان روزها دانش‌آموزان دبيرستان فيروزبهرام را برای شركت در گاهنبار به آدریان فراخواندیم و کم کم وضع رونق بیشتری گرفت تا اکنون که هرچهره گاهنبار با واژ یشت بامدادی همراه است. در خارج از کشور ما به موبدان، هیربدان و همکیشانی نياز داریم که فلسفه برگزاری جشن‌ها و آیین‌ها را بدانند و پیش از این، بارها  در برپایی سنت‌ها در ایران نقش داشته باشند. سخنران باشند و بتوانند با آهنگ دلنشین بخش‌های اوستا را بسرایند. شوربختانه برخی که این آمادگی‌ها را ندارند، در برخی کشورها آیین‌ها را برگزار می‌کنند که اثر ویژه خود را نخواهد داشت. به ویژه اینکه جلوه‌ای برای جوانان ندارد. البته در ایران نیز شخصیت موبدان در برگزاری آیین‌ها بسیار موثر است. موبدی که با لباس پاکیزه و مرتب، آهنگ خوش اوستا، سخنان دلنشین همراه با فروتنی او در دریافت پاداش مادی باشد از جایگاه معنوی بیشتری برخوردار است و موبدی که اینگونه نباشد بی‌گمان اثر نیکی بر برپایی مراسم نخواهد داشت.
س - در اين چند سال، موزه‌ها و نمايشگاه‌هايي درباره آيين و فرهنگ زرتشتي برپا شده يا وب ‌سايت‌هايي براي اطلاع‌رساني درباره همين موضوع‌ها شكل گرفتند. به نظرتان اين كاركردهاي تازه تا چه اندازه مي‌توانند در نگهداري از آيين‌ زرتشتي موثر باشند؟
ج - هرگونه ابتکار و ابزاری برای نشان دادن بیشتر و بهتر فرهنگ و سنت های نیاکانمان شایسته و پسندیده است. در شهرهای زرتشتی‌نشین بهتر است در کنار آتشکده‌ها نمايشگاه و موزه ساخته شده يا آثار هنري به نمايش گذاشه شود زیرا بازدیدکنندگان زیادی هرسال از چنین مکان‌هایی دیدار می‌کنند و نبايد  زرتشتیان را تنها با موضوعي مثل نگهداری آتش در ایران بشناسند. ما و نیاکانمان، در گذر تاریخ هازمانی پررنج خود، اینهمه آداب و رسوم زندگی ساز را با خود پاسداری و نگهداری کرده ایم. آتش و آیین‌های مربوط به آن هم یکی از سنت‌هاست و به گمان من، نبايد از بين تمام اين داشته‌هاي ارزشمند فرهنگي تنها آتش و آتشكده را به نمايش بگذاريم تا دست آخر با تهمت نارواي آتش‌پرستي هم روبه‌رو شويم. اگر به مناسبت برپایی هر آیینی، مانند جشن سده، مهرگان و مسابقه های ورزشی، بتوانیم نمایشگاه‌های جانبي برگزار كنيم، گسترش فرهنگ‌مان را ساده‌تر کرده‌ایم. به ویژه برپايي نمایشگاه کتاب در کنار برپایی آیین‌ها کم کم جوانان ما را خواستار خواندن نسک‌ها خواهد کرد. شايد بهتر باشد، در اين رابطه به همكيشان‌مان نو شدن و تازه‌گردانيدن جهان كه اشوزرتشت هميشه ما را به آن سفارش مي‌كرده‌اند در نظر داشته باشيم. مثلا وقتي ايين برپاست، به جای بردن چیزهایی مانند روغن، شکر، چای، شیرینی و سبدهای گل، مي‌توانيم داده‌های فرهنگی مانند نسک (کتاب)، سی دی و مانند اینها بهره بگیريم تا نسل جوان را به باشندگی  وهمکاری یر برپایی سنت‌ها تشويق کرده باشیم. اکنون سنت‌های ما هرچند ارزشمند هستند، به دلیل  نبود نوآوری، کششی برای جوان و نوجوان ما ندارند. همين است كه وقتي به سن باشندگان در آیین‌ها و گاهنبار‌ها مي‌نگریم درسد زیاد آنان بالای سی سال دارند و این هشداری برای کم‌رنگ شدن سنت‌هاست.

س -از نگاه شما چه راهكار ديگري مي‌توان براي پاسداري از فرهنگ و سنت‌هاي ايران انديشيد؟
 ج - به باور من سنت های ما بایستی از حالت نمایشی بیرون آمده و بر پایه ایمان برگزار شوند. نهادهایی مانند انجمن موبدان، باید ساختار بهتری به خود بگیرد و کسانی به هموندی آن در آیند که شایستگی سفارش و پیشنهادهای مناسب برای نوآوری در سنت‌ها را داشته باشند. برخی از سنت‌های گذشتگان برای همان زمان کاربری داشته است. اکنون که فرزندان ما و خواستارانی بیرون از هازمان زرتشتی به دنبال درک و شناسایی کلید واژه‌های درست بینش و فلسفه زرتشت برآمده اند، نیاز به هیربدان و موبدانی روشنفکر و نوآور داریم تا به نیازهای مینوی جوانان آشنایی داشته باشند و دین را آن‌چنان که درست است، به نسل تازه بسپارند. اين روزها، دير زمان آن گذشته که بتوان دین را با پوششی کادو کنیم و به فرزندانمان هدیه کنیم.  نخست باید به چیستی و چرایی فلسفه آیین‌ها و سنت‌ها بپردازیم تا آنان را با ایمان كنيم تا بدون خواسته و پافشاری ما، به دنبال گم کرده خویش در لابلای سنت‌ها باشند و به برپایی هر جشن و آیینی بر خود ببالند، بدانند كه یادگار نیاکان آنان چه ارزشی در روزگاران گذشته داشته که اکنون نیز همچنان تازگی دارد. بگذاريد مثالي بزنم. جواني را در ذهن‌تان مجسم كنيد كه در آيين درگذشتگان نشسته  و به نيايش موبد گوش مي‌دهد. هنوز موبدانی هستند كه به بستن راه دوزخ و گشادن راه بهشت اشاره می‌کنند،  ولي جوان اين را نمي‌پذيرد چون پژوهش كرده يا شنيده كه در بینش اشوزرتشت مکانی  به نام بهشت و دوزخ را خداوند از پیش نساخته است تا پس از درگذشت انسان، پرونده‌اش بررسی شده و راه بهشت و دوزخ را برایش آشکار سازد.ما به عنوان بزرگتر چگونه مي‌توانيم اين دوگانگي را به او توضيح دهيم؟  نکته‌های بسیاری مانند اینها وجود دارد كه پرداختن به آنها نیاز کنونی هازمان ماست. پانزده سال پیش، پیشنهاد بازنگری در سنت‌ها را یادآوری کردم که آن زمان در فصلنامه چیستا نگاشته شد و همچنان بر روی وب‌‌ سایت من با نام «بیگانه آشنا و آشنای بیگانه» وجود دارد. ما بايد به اين مسايل توجه كنيم.
س - آيا شيوه كار براي نيل به چنين هدفي، در بين زرتشتيان ايراني و پارسيان يا حتي كساني كه خود را علاقه‌مند به فرهنگ زرتشتي مي‌دانند، با هم متفاوت خواهد بود؟
 ج - سنت ها و آیین‌های ما وپارسیان اندکی متفاوت است. زیرا ما سنت‌ها را در ایران و زادگاه فرهنگی آن پاسداری کرده‌ایم ولی پارسیان که بیش از هزار سال پیش به هندوستان کوچ کرده‌اند، بی‌گمان سنت‌های خویش را گاهی با آموزه‌ها و باورهای ادیان دیگر نیز هماهنگ کرده‌اند و اکنون چون افتخاری به ایرانی بودن خود نداشته، ملیت هندی را برخود دارند، تنها به آموزه‌های دین زرتشت می‌پردازند و از آن‌چه به واسطه نياكانشان، پس از دوران ساساني به يادگار برده‌اند، نگهداری می کنند. ما سنت‌هايمان را ايراني و زرتشتي مي‌دانيم و از آنها پاسداري مي‌كنيم در صورتي كه انان، تنها زرتشتی بودن را با نگاهی ویژه پاسداری می کنند. پارسيان جشن‌هاي سده، مهرگان، تیرگان، گاهنبارها و… را مانند ما برپا نمي‌كنند اما اگر بخواهيم درباره كساني كه به تازگي خواستار پیوستن به ما و بازگشت به فرهنگ نیاکان خود هستند، بپردازيم، بايد گفت. شناسایی و پیروی از سنت‌ها با همت و پشتکار بیشتری در بين آنان مشاهده می‌شود که گاهی گوی سبقت را از ما نیز می ربایند. آنان با ایمان بیشتری به دنبال شناخت و پاسداری از آیین‌های باستانی برآمده‌اند و چنان‌چه ما آموزش‌های درست را به آنان نرسانیم، بی‌گمان به یافته‌های دیگران نسبت به فرهنگ باستانی ایران توجه خواهند کرد. از همين رو، شاید خرافاتی را که گاهی در برخی از نوشته‌های اوستایی مانند وندیداد آمده و به بینش زرتشت نسبتی ندارد را در جايي به نام اشوزرتشت آشکار سازند و این هشداری برای دست‌اندر‌کاران آیین ما در آینده خواهد بود.