کتاب اوستا

سرگذشت پر فراز و نشیب کتاب اوستا؛ به قلم بوذرجمهر پرخیده:


«اوستا» گاه به چم(:معنای) پایه و اساس و گاه «ستایش نامه نیکی و پاکی» آمده است. در زمان اشکانیان نام «اوستا» را بر این گردآورده(:مجموعه) نهادند، زیرا دیگر به زبان مردم آن زمان نبود. آن زمان مردم ایران به گویش های گوناگون که می توان آن ها را تا اندازه ای دنباله زبان اوستایی دانست، گفتگو می کردند. تنها پیشوایان دینی بودند که اندک آشنایی با زبان اوستا داشتند و آن را با یاری زند و پازند، هم خود می فهمیدند و هم مردم را می فهمانیدند. معنی «اوستا» را از روی«اَ» پیشوند نفی و «وِستا» به معنی دانسته، «ندانسته، نهفته، راز، سّر و رمز» نیز نوشته اند. به گفته برخی از اوستاشناسان، «اوستا» به چم «دانش درونی» و «اسرار الهی» بود و آن زند پهلوی بود که آن را روشن و آشکار می ساخت. واژه «اوستا» در خود کتاب اوستا نیامده است. در فرهنگ های فارسی زیر این واژه ؛ «کتاب دینی زرتشتیان» آمده که درست به نظر نمی آید. چرا که زرتشتیان از دیر باز گاتها را کتاب دینی خود می دانستند و مجموعه اوستا برای زرتشتیان کتابی مقدس و برای انجام آیین های دینی بوده است.
اوستا به مجموعه کتاب هایی گفته می شود که برای زرتشتیان سپندینه(:مقدس)، گرامی و مورد احترام است. ولی همه بخش های این کتاب به یک زبان و در یک زمان نوشته نشده و پیامی یکسان ندارد. و هر کدام بسته به زمان و مکان نگارش آن پیام و درونمایه ای جداگانه دارد.

زبانی که بزرگ آموزگار جهان ، اشوزرتشت، با آن گاتها ی خود را سروده ، گویشی از ریشه زبان های هند و اروپایی است به نام زبان اوستایی، که در دورتر از ۳۷۰۰ سال پیش در خاور و جنوب خاوری  ایران آن زمان(ایرانویج) ، که امروز بخشی از شمال خاوری ایران، باختر افغانستان و جنوب تاجیکستان را درست می کند، رایج بوده است. این زبان که سرچشمه زبان پارسی امروزی است، با اینکه تا پایان دوران هحامنشیان هنوز فهمیده می شد و کسانی بودند که با آن آشنایی داشتند و گفتگو می کردند، کم کم در درازای سده ها از میان رفت.

پیشینه اوستا
اوستا سرگذشتی بس دراز و شگفت دارد. این کتاب سپندینه در فراز و نشیب زندگی خود، بارها مورد تاراج و دستبرد بوده است . در زمان جنگ های بلند ایرانیان با تورانیان، یونان، تازیان و پس از آن در زمان سلسله های ترك و خشک اندیشی آنها بارها سوخته شد و در نابودی آن بسیار كوشیدند. اوستا از شمار جلوهای  دیرینه روزگار و سرشار از فرهنگ  ناب پارسی ست .

یورش اسکندر
پس از یورش اسکندر و از میان رفتن اوستا و آشوب و نابسامانی زمان، اوستا دستخوش دگرگونیهای فراوانی شد. گزارش شده است که همه اوستا در زمان شاهنشاهی هخامنشیان پا بر جا بوده و از دیدگاه اندازه شهرتی فراوان داشته است . در کتاب دینکرد آمده است که اوستا در بیست و یک نسک و به وسیله گشتاسب شاه گرد آمده بود و آن ها را در دو جای « گنج شیبکان » و « دژ نپشتک » نگه می داشته اند. هنگامی که اسکندر گجسته به ایران دست یافت، کتابخانه« دژ نپشتک » را سوزاند و همراه با کتاب های دیگر، اوستا نیز بسوخت. این دژ گوشه ای از کاخ های شاهنشاهی پرسپولیس بوده و به سال ۳۳۱  پیش از میلاد به دست اسکندر به آتش کشیده شد و نابود گردید . ولی اسکندر که به اهمیت اوستا پی برده بود دستور داد دومین نسخه اوستا به یونانی ترجمه شود و اصلش را نابود ساخت. این  ترجمه مهر فرهنگ و تمدن یونانی خورد و گوشه ای از میراث علمی - ادبی و فلسفی یونان شناخته شد. در نامه تنسر آمده است که کتاب دینی ایران در روی دوازده هزار پوست گاو پیراسته نوشته شده بود که بر اثر هجوم اسکندر سوخته شد . مورخ یونانی به نام "پلی نیوس" که در سده یکم میلادی می زیسته و کتاب هایی درباره زرتشت و آیین آن نوشته بوده آورده است که کتاب دینی ایرانیان را زرتشت در دو میلیون شعر سروده بوده است.

در زمان شاهنشاهی اشکانیان
پس از اینکه چیرگی بیگانگان ( سلوکیان یونانی ) پس از حدود ۱۰۰ سال توسط شاهنشاهی اشکانیان درهم کوبیده شد و دوباره فرهنگ ایرانی به سرزمینهای پارس برگشت، بلاش اول یکی از شاهان دیندار و پیرو آیین زرتشت اشکانی دستور داد تا به هر اوستای پراکنده گردآوری شود. موبدان زرتشتی که بسیاری از بخش های کتاب اوستا را از برداشتند آنها را به نوشته در آوردند.

در زمان شاهنشاهی ساسانیان
پس از اشکانیان، ساسانیان راه آنان را دنبال کردند و اردشیر بابکان که در سالهای ۲۲۴ میلادی شهریاری می نموده است دستور گردآوری کامل اوستا را داد . در زمان او ودر سال های  ۲۴۲ تا ۲۷۲ میلادی، دانشمندان و موبدان را به هند و یونان رهسپار نمود تا آنچه از اوستا که به کشورهای دیگر برده شده بود و گوشه ای از فرهنگ آنان گشته بود را گرد آوری کنند و به سرزمین مادری اش بازگرداند. موبدان زمان ساسانیان در زنده كردن و نوشتن و درست سازی اوستا كوشش فراوان کردند و آن را در ۲۱ نسك فراهم ساختند. اوستای ساسانی دانشنامه بزرگی بوده دربردارنده اساتیر - تاریخ - چکامه – امثال و حکم - ستاره شناسی - پزشکی - علوم طبیعی - فقه - فلسفه و مسائل دیگر بوده است که پس از گذشت سالیان دراز - از دسترنج و تجربه و شاهان و مردان بزرگ تاریخ و همچنین آموزش های اشوزرتشت به دست آمده بود.

پس از یورش تازیان
اوستایی که پس از تاخت و تاز تازیان مانده، بسی کمتر از آن است که در زمان ساسانیان بود. می توان گفت که ما تنها یک سوم بیست و یک نسک را و آن هم بسان پراکنده و پریشان، در دست داریم. آنچه مانده بی­گمان بیشتر وابسته به دین بهی و کیش زرتشتی است، زیرا نهگدار و نگهبان راستین این بخش از گردآورده اوستا موبدان بودند و آنان هم در زمان های سختی، هر چه به یاد یا از بر داشتند، نوشتند و نیک نگاه داشتند و پشت به پشت تا این زمان رسانیدند که هنر چاپ و روش پژوهش روا شده و آن ها را از نابودی رها ساخته است و این شاهکاری است که موبدان انجام داده اند.

در روزگار عباسیان بپاخیزی و رستاخیز بسیار شگفتی در آیین زرتشتی بر پا شد . در این رستاخیز بزرگ، مردی بلند همت و دانشمندی زرتشتی به نام « آذرفرنبغ » که در روزگار مامون و در سالهای ۲۱۸ تا ۱۹۸ زندگی می کرده به گرد آوری و تهیه و تدوین دینکرد ــ بزرگترین دانشنامه مزدیسنا ــ پرداخت و تمدن ایرانی را دوباره زنده کرد . او در بغداد زندگی می کرد و از دانشمندان به نام زمان خود بود . در کتاب سوم دینکرد فصل 420 بند چهارم آمده است: آذر فرنبغ نخستین کسی است که به گردآوری و تدوین و نگارش مجلدات دینکرد پرداخت . وی تبارش به آذرپاد - پسر مهراسپند می رسیده است . ولی روزگار بار دگر دگرگون می شود که این دگرگونی در بخش های واپسین کتاب سوم دینکرد به روشنی آمده است .
در آغاز سده سوم هجری و تا سی سال پس از آن فرهنگ و کلام زرتشتی در میان توده مردم شکوفا گشت و مامون زیاد با آن مخافت نکرد.

بخش های اوستا
اوستا از بخش های گوناگونی تشکیل شده که در گستره زمانی بسیار درازی می گنجند. 
1) «یسنا»؛ که نخستین و مهم ترین بخش اوستا است، که در بردارنده گات های اشوزردشت است.
2) «یشت» ها؛ در ستایش فرشتگان و ایزدان.
3) «ویسپرد»؛ گسترشی بر کردار آیینی است.
4) «وندیداد»؛ بیشتر فرمان ها، داستان و پزشکی است.
5) «خرده اوستا» دربردارنده نیایش ها، گاه های نماز در پنج هنگام روز، آفرینگان ها (جشن های آیینی) و نیایش های دیگر است؛ و دارای پاره هایی از اوستا.

گاتها
گاتها که سروده های خود اشوزرتشت است، کهن ترین و سره ترین بخش اوستا را تشکیل می دهد و آن را اوستای کهن می نامند. گاثها سخنان موزونی ست که در میان یسنا جای گرفته. از روزگاران کهن، ایرانیان گاثها را سخنان فرخنده ی زردشت می دانستند و ارجی شایسته و ویژه برای آن می نهادند. از روی این  سرودهاست که می توان به چهره ی آسمانی و دین اهورایی زرتشت پی برد. گاثهاست که به گونه ای روشن و بی پیرایه، جانمایه ی آیین زرتشت را همانگونه که بنیادگذار آن در اندیشه و کردار داشت، می نمایاند. در گاثها پایه های یکتاپرستی در جهان گزارده می شود. و این در حالی ست که، سرودهای پیامبر ایران باستان  در زمره ی دشوار ترین و متین ترین قطعه های ادبی در زبان های هند و اروپایی از دورترین زمان، به شمار می رود.
گاتها به مانند گوهری تابناک در میان صدف اوستا جای گرفته است. گاتها دارای 17 هات یا فصل است، در بردارنده پنج بخش اهنود ، اشتود ، سپنتمد ، وهوخشتر و وهشتوایشت گات است.

یسنا
که مهمترین بخش اوستاست و شامل 72 فصل یا هائی تی ( Haiti) یا هات می باشد که هر کدام از فصل ها برای خود عنوانی دارند. بنابر تحقیق دانشمندان از هات 28 تا 34 و 43 تا 53 به مناسب زبان و فرهنگی که بر آن حاکم است، کتاب گاتها نامیده می شود. و برداشت اشوزرتشت را از پیام هایی که اهورامزدا به او الهام نموده به صورت شعر و با خطی بسیار کامل به نام خط دین دبیره نوشته شده است. پس از گاتها از هات 35 تا 42 به نام هفتن یشت نامیده می شود که زبان آن خیلی نزدیک به زبان گاتهاست و فقط کمی لهجه اش فرق می کند ( مثل لهجه اصفهانی و شیرازی که هر دو فارسی است). پس از گاتها کهن ترین بخش اوستاست. گاتها به زبانی سروده شده که مترداف با زبان ریگ وداست و قطعات کوتاه و منظوم است و به دلیل معانی شایان توجه و ظرافت گفتاری و آهنگ شعری که دارد از بقیه بخش های یسنا کاملا" متمایز است. و شامل پنچ هات می باشد که به آن اشاره شد.

یشت ها
کلمه یشت یا یزشن به معنی ستایش بسیار می باشد که تنها در مورد اهورامزدا و امشاسپندان و ایزدان به کار می رود. این بخش از اوستا به زبان شعر است، شعر واقعی ، یعنی پراست از استعاره، بزرگنمایی، ستایش هایی بسیار غلوگونه و سایر خصوصیات شعرهای حماسی مانند شاهنامه و شعرهای عاشقانه شاعران نامدار ایران را دارد. شماره یشت ها ، ۲۱ یشت است.

ویسپرد
 به معنی همه ردان و بزرگان معنی شده است این قسمت از اوستا نقل قول و برداشتی از یسنا است و دارای 23 کرده یا فصل می باشد.

وندیداد
 در این کتاب ، قوانین فقهی آن زمان را به صورتی مطرح نموده اند که برای زرتشتیان مقدس باشد تا در اجرای بندهای آن بکوشند. وندیداد شامل ۲۲ فرگرد یا فصل است، و فقه شریعت ها و آداب طهارت و کیفرها را مطرح می نماید که بسیاری از بخش های این کتاب با روح مکتب یا دین اشوزرتشت سازگاری ندارد.

خرده اوستا
 در زمان شاهپور دوم پادشاه ساسانی توسط موبد موبدان وقت آذرباد مهرآسپند فراهم شده تا بهدینان بتوانند مراسم شادی و سوگ و آداب مذهبی و نمازها را به صورت یکنواخت انجام دهند که بعدها به زند و پس از آن به پازند نیز ترجمه شد که مطالب بسیاری به این کتاب اضافه شده است.

متنهای‌ پراكنده
متنهای‌ پراكنده‌ بخشهایى‌ از نسكهای‌ اوستا ی‌ دورة ساسانى‌ هستند كه‌ از میان‌ رفته‌اند:
هادخت‌ نسك‌: هادخت‌ نسك‌ یكى‌ از نسكهای‌ اوستا ی‌ ساسانى‌ است‌. آنچه‌ اكنون‌ باقى‌ مانده‌، 3 بخش‌ است‌: بخش‌ نخست‌ دربارة دعای‌ اشم‌ و هو، و دو بخش‌ دیگر دربارة سرنوشت‌ روح‌ پس‌ از مرگ‌ است‌. این‌ دو بخش‌ به‌ بندهای‌ 27-32 فرگرد 19 وندیداد شباهت‌ دارد.

هیربدستان‌ونیرنگستان
هیربدستان‌ در وظایف‌هیربدان‌ونیرنگستان‌ در مقررات‌ دینى‌ است‌.   
                            
اوستاشناسی
اروپایی ها تا پایان سده شانزدهم از دین كهن ایرانیان چندان آگاهی نداشتند. در سال (۱۵۹۰ م)، در پاریس، پژوهشگر فرانسوی به نام «بارنابه بریسون» كتابی با نام «درباره آغاز پارس» نوشت كه آگاهی هایی درباره دین كهن ایرانیان در برداشت. پس از آن آگاهی ها درباره ایرانیان و دین آنان، به گزارش های جهانگردان اروپایی بسنده می شد. از میان این جهانگردان می توان از «پیترو دِلّاوالّه» (۱۶۲۰ م)، تاورنیه (۱۶۷۸ م) و شاردن (۱۷۲۱ م) نام برد. در سال ۱۷۰۰ م، «توماس هاید»، پژوهشگر دانشگاه آكسفورد، كتابی با نام تاریخ «دین كهن ایرانی»، منتشر كرد و در آن پژوهشگران اروپایی را به كوشش دریافتن دستنوشته های کتاب های سپندینه پارسیان فرا خواند.

اوستاشناسی در ایران
نخستین گروه ایرانی كه در شناخت اوستا و پژوهش هایی درباره كار كرده اند، زرتشتیان ایرانی اند، كه در گذشته های دور از راه برگردان و گزارش اوستا ( زند ) زبان اوستایی را زنده نگه داشته و فرهنگ ایرانی را از نابودی رهانیده‌اند.
در دوره های اخیر نیز با شیوه های گوناگون و بدان گونه كه سنت دینی اجازه می داده، متن‌های پازند را به خط اوستایی یا فارسی تهیه كرده اند.

موبد فیروز آذرگشسب و رستم شهزادی ترجمه‌هایی از گاهان تهیه كرده اند كه هر یك از آنها در تاریخ مطالعات اوستایی دارای جایگاهی ویژه دارند.
بیرون از جامعه زرتشتی ایران، می توان به ترجمه وندیداد از داعی الاسلام و یسنا از مراد اورنگ و گاهان نوشته عباس شوشتری، حسین وحیدی و علی اكبر جعفری یاد كرد.

مطالعه شكل یافته و علمی در زمینه اوستا در سازمان‌های پژوهشی و آموزش عالی از حدود سال‌ های دهه سوم سده اخیر آغاز شد. به ویژه باید استاد ابراهیم پورداوود را آغاز كننده راه دانست. او كه با زبان اوستا و فرهنگ ایران باستان هم از راه زرتشتیان و هم از راه آموزش آن در نزد استادان اروپایی، آشنایی داشت، همه كوشش خود را در این راه به كار بست و با آموزش تاریخ و فرهنگ و زبان ایران باستان در دانشگاه تهران پایه گذار درس‌ های این رشته در دانشكده ادبیات دانشگاه تهران شد. او یك دوره كامل از مجموعه اوستا را به جز وندیداد به فارسی برگردانید و در این راه گام بسیار بزرگی برداشت. از شاگردان و آموزش دیدگان  درس های او: دكتر محمد معین، دكتر بهرام فره وشی و دكتر جلیل دوستخواه كارهای او را پی گرفتند و دوستخواه با پشتوانه كارهای پورداوود ترجمه اوستا را در دو جلد منتشر كرد. استادان دیگر از جمله دكتر محمد مقدم، دكتر صادق كیا نیز در این راه كوشیدند و شماره‌هایی از مجموعه ایران كوده را به بررسی متن اوستا ویژه كردند كه از آن هاست: داستان جم و سرود بنیاد دین زرتشت.
پس از آن در شهرهای شیراز، تبریز و مشهد نیز كرسی زبان اوستا برپا شد، تا این كه در سال ۱۳۴۵خ.  گروهی در دانشگاه تهران به نام زبان شناسی همگانی، به نام فرهنگ و زبان های باستانی بنیاد نهاده شد.

اكنون در پژوهشگاه علوم انسانی ، دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد، تا رده دكترای دانشجویان بسیاری آموزش می بینند و شمار دانش آموختگان این رشته افزایش چشم گیری یافته است. پاره ای از دوستداران رشته زبان و فرهنگ ایران باستان و اوستاشناسی نیز به كشور های غربی و گه گاه به هند می روند.

اكنون نزدیك به همه یشت ها، یسنا، ویسپرد و خرده اوستا در پایان نامه های دوره كارشناسی ارشد و دكتری به فارسی برگردانده شده و واژه نامه برای آنها فراهم شده است. امید می رود در آینده پژوهش های اوستاشناسی در ایران روشن تر و تابناك تر گذشته باشد.

دوپرون
در سال ۱۷۲۳ م، «جورج بوچر» انگلیسی نسخه ای از متن اوستایی «وندیداد» را از «پارسیان سورات هند» به دست آورد و آن را به كتابخانه بادلیان در آكسفورد سپرد. چندی پس از او، در سال ۱۷۵۵ م، «آنكتیل دوپرون»، به هند رفت و پس از آموختن زبان اوستایی از پارسیان هند، نخستین بار به ترجمه اوستا به زبان فرانسه پرداخت.  ترجمه وی با نام «كتاب زردشت» در سه جلد در سال1771 م در پاریس منتشر شد.

کهن ترین دست نویس اوستا
ازاوستا دستنویس های زیادی در دست است؛ امّا هیچكدام از آنها، به تنهایی، مجموعه كامل اوستا را در بر ندارد. برخی ازدستنویس های اوستا، با ترجمه پهلوی همراه است. كهن ترین دستنویس اوستا، كه تنها نوشته پهلوی ویسْپْرد را در خود دارد، در سال ۱۲۷۸ م نوشته شده است. این دستنویس با علامت k7 مشخّص شده و دركتابخانه دانشگاه كپنهاگ نگهداری می‌شود. واژه های همه اوستای بازمانده کمابیش ۹۸۰۰۰ واژه می باشد که می توان آن را بر ۵۰۰ برگ نوشت.

راز پایداری
راز برجای ماندن اوستا بسیار شگفت است. باید دانست که موبدان در تاریخ پر فراز و نشیب دین زرتشتی در راه نگه داری و ترجمه و تفسیر اوستا کوشش های فراوان کردند و به راستی اگر آنان نبودند، شاید اوستا و دین زرتشتی هم برجای نمانده بود.

دوازده فرمان اوستا
یک - باور به یکتایی، مهربان، دانایی، توانایی، نیکی و پاکی اهورامزدا؛ دانای بزرگ هستی بخش.
دوـ باور به شرارت اهریمن بداندیش و ناپاکی او و نبرد همیشگی وی با وهومن در اندیشه انسان و باور به نبرد پایدار، پویایی، نوپردازی، مبارزه با کهنه پرستی و خرافه پرستی و نیرنگ ودروغ و دشنام.
سه ـ باور به پیام آوران خرد، عشق، آگاهی، روشنایی، بهزیستی، مهر، زندگی بخشی و بهسازی هستی .
چهار ـ باور به بازگشتی دیگر برای پادافره روانهای رها شده
 پنج ـ باور به درستی و راستی و نیکی در پندار و کردار و گفتار برای جهانیان
شش ـ باور به امشاسپندان، مهرورزان و مهرگستران.
هفت ـ باور به پاک و نیک و به بودن گوهر آدمی.
هشت ـ باور به نیکوکاری و دستگیری نیازمندان، ناتوانان و بینوایان و تلاش برای گسترش آسایش، آرامش، بهزیستی، تندرستی، راستی، برابری و آزادی و دادگستری و مهربانی و خردگرایی برای زندگی در جهان مادی و مینوی.
نه ـ باور به پاکداری و پرستاری آب و هوا، خاک و آتش و بهداشت محیط زندگی
ده ـ باور به نیک اندیشی و درست نگری برای رهبران جامعه.
یازده ـ باور به برابری و یکسان بودن زن و مرد و گزینش آزاد همسر از سوی زن و یا مرد
دوازده ـ باور به کار و کوشش و آبادسازی و شادی برای جهانیان.