ارباب کیخسرو شاهرخ به همراه خانواده
در اواخر جنگ جهانی اول، ایران دچار قحطی شد و ضایعات ناشی از این قحطی
به جایی رسید که در خود پایتخت همه روزه عدهای پیر و جوان از گرسنگی تلف میشدند.
نخستوزیر ایران در این تاریخ مرحوم مستوفیالممالک بود. وی با تمام قوای حکومتی
که در اختیار داشت میکوشید تا جلوی محتکران بیمروت پایتخت را سد کند و برای
انجام این منظور حتی حاضر شده بود که اجناس موجود در انبارهای آنها را عادلانه
بخرد و در دسترس مردم گرسنه تهران بگذارد. در جزء کسانی که مقدار زیادی گندم و جو
انبار کرده بودند خود احمدشاه بود. نخستوزیر آماده بود که گندم و جوی احتکاری شاه
را به سود مناسب خریداری کند، ولی احمدشاه زیر بار نمیرفت و میگفت که به هیچوجه
قیمتی کمتر از قیمت پرداخت شده به سایر محتکران پایتخت قبول نخواهد کرد. سرانجام
مرحوم مستوفیالممالک به مرحوم ارباب کیخسرو شاهرخ که در آن تاریخ از طرف دولت
مأمور خرید آرد و غله برای دکانهای نانوایی پایتخت بود، مأموریت داد که شاه را
ملاقات و موجودی انبار او را به هر نحو که شده است خریداری کند. میان احمدشاه و
ارباب کیخسرو چندین ملاقات متوالی برای انجام این معامله صورت گرفت و شاه مثل یک
بارفروش حسابی ساعتها برای گران فروختن جنس خود چانه زد. سرانجام شاهرخ عصبانی شد
و به شهریار محتکر گفت: اعلیحضرتا، آن روزی را که تازه به سن قانونی سلطنت رسیده و
برای ادای سوگند به مجلس شورای ملی تشریف آورده بودید به خاطر دارید؟ شاه جواب
مثبت داد. شاهرخ با کمال احترام به عرض رسانید: پس بدانید همان روز پس از انجام
مراسم سوگند خوردن و پس از آنکه خداوند قادر متعال را گواه گرفتید که همیشه حافظ
حقوق و آسایش ملت ایران باشید، پیشانی مبارکتان به شدت عرق کرد، به طوری که دستمالی
از جیب درآورده و عرق پیشانی خود را با آن دستمال پاک کردید. هنگام ترک جلسه فراموش
کردید آن دستمال را با خود ببرید و روی میز خطابه جا گذاشتید و ما همان دستمال
شاهانه را به یاد آن روز تاریخی کماکان در اداره کارپردازی نگاه داشتهایم. اعلیحضرتا،
آیا مفهوم سوگند آن روز اعلیحضرت همین است که مردم تهران امروز از گرسنگی در کوی و
برزنها بیفتند و بمیرند، در حالیکه انبارهای سلطنتی از آذوقه و مایحتاج آنها پر
باشد؟ ولی این یادآوری عبرتانگیز بدبختانه تأثیری در وجود احمدشاه نبخشید، به طوری
که شاهرخ ناچار شد موجودی انبار سلطنتی را همانطور که دلخواه احمدشاه بود، بخرد و
پول آن را بپردازد