دنیای دیگر

 

دنیای دیگر

سوسن کیانی یزدی

به سه دلیل اساسی و علمی انسان باید پذیرای زندگی دیگر ورای زندگی دنیوی باشد. این سه دلیل یا به عبارتی خصلت عبارتند از : عدم قطعیت- عدم قدرت و کمبود یا محرومیت.

 انسان حتی در بهترین شرایط و با داشتن امکانات ایده آل هنوز به طور قطعی و صددرصد نمیتواند پیش بینی کند که به نتیجه مطلوب در زندگی میرسد یا نه. انسان جایز الخطاست  اشتباه میکند و ضررهای غیر قابل جبراتی از اشباهات خود میبرد.

عدم قدرت برای انسان به معنی آن است که ادمی در بسیاری از اتفاقات طبیعی قدرت پیشگیری یا کنترل را ندارد مثل بلایای طبیعی سیل- زلزله- آتش فشان- مرگ و میر و به طور کل این نظریه که دنیا دنیای جبر و اجبار است و بسیاری از اتفاقات برآدمی تحمیل میشود بدون انکه انسان قدرتی در عوض کردن آن شرایط داشه باشد.

و سرانجام کمبود یا محرومیت که باعث رنج بردن انسان از زندگی میشود. مسایلی مانند نداشتن قدرت و موقعیت اجتماعی- ثروت و اعتبارکه باعث محرومیت انسان از بسیاری منافع و مزایا در زندگی میشود ومعنای نابرابری و نداشتن حق مساوی را برای انسان دارد.

حال اگر به ظاهر قضاوت کنیم دنیا راسرتاسر ظلم و بی عدالتی میبینیم که در آن یک سری انسان ها مرفه و بدون غم هستند و در مقابل مردمیکه حقشان خورده شده و با فقرونکبت سر در گریبانند. یک انسان معتاد- یک کودک بی سرپرست ویا یک بی خانمان چه تصوری از دنیا دارد؟ روزانه ملیون ها نفر در سراسر دنیا حقشان خورده میشود- در اثر سانحه یا بیماری بدون علاج جان خود را از دست میدهند و یاشکست بزرگی میخورند. پس عدل و عدالت خدا کجاست؟ برای پاسخ به این سوال اول باید مفهوم عدالت را بفهمیم. عدالت یعنی نیروی دادگری و عدالت اجتماعی یعنی طراحی و اجرای نظام حقوقی به گونه‌ای که هر کس به حق عقلانی‌اش برسد و در مقابل آن حقوق، وظایفی را انجام دهد یا مسئولیت و عواقب تخلف از آن را بپذیرد.  (1)

بعد از تفهیم عدالت این نکته را هم به خاطر داشته باشید که  باید حقی خورده شده باشد تا شما ادعایی داشته باشید. مثلا اگرمعلمی بخواهد بعد از گرفتن امتحانی سخت به همه دو نمره اضافه کند شما نمیتوانید بگویید که حق شما خورده شده چون معلم به شما نمره بیشتری اضافه نکرده. حال در مورد دنیا و افرینش انسان هم همین مسئاله وجود دارد. خدا حقی از شما نخورده تا شما طلبکار او باشید. ممکن است از جانب بنده خدا ویا خودتان ضربه ای بخورید اما از جانب اهورامزدا هرگز چرا که او عادل مطلق است. توجه داشه باشید که در سیستم هستی تا بدی و بدبختی نباشد خوبی و خوشبختی نمایان نمیشود. تصور کنید اگر در دنیا همه انسان ها خوب بودندوخوشبخت- دروغ و ظلمی در کار نبود چه سنجشی برای درک این خوبی ها و خوشبختی ها وجود داشت؟ پس خوبی در کنار بدی و خوشبختی در کنار بدبختی معنا پیدا میکند. لطف اهورامزدا شامل حال ما شده تا از نیستی به هستی بیاییم و لذت زنده بودن و زندگی را بچشیم. مسوول کارهای ما و مسبب خیلی از درد و رنج ها خود ما هستیم. اهورا مزدا به ما اختیار و آزادی تام داده تا از دوراه بد و خوب با خرد راه درست را برگزینیم. حال اگر در این انتخاب خطایی بکنیم و به راه کج برویم اشتباه از ماست نه از آفریدگار. نتیجه آنکه جهان هستی براساس نظم و عدل افریده شده و ما جزء بسیار کوچک و کم قدرت از این جهان هستیم. با هدف به دنیا آمده ایم و با هدف نیز ازاین دنیا میرویم.همچنان که مولانا فرموده:

ما نبودیم و تقاضامان نبود   مهر تو نا گفته ما میشنود

لذت هستی نمودی نیست را   عاشق خود کرده بودی نیست را 

لذت انعام خود را وامگیر  نقل و باده وجام خودرا وامگیر

ایدون باد