مراسم قدیمی «شمع و لنگری»

 
مراسم قدیمی «شمع و لنگری» بخشی است از مراسم سیروزه و نیز سال یکم درگذشت. برگزاری این رسم قدیمی گرچه در تهران دشوار است، اما این رسم در این شهر هم اجرا شده است و دور باد از همه خانه ها و خاندانها! امروز این رسم زیبا به مناسبت سیروزه عمه لعل با اندکی تغییر و دیگرگونی برگزار میگردد. به پاس نوآوریهای پایدار عمه لعل در سنتهای کنونی جامعه زرتشتی، نخستین بار در سیروزه خارج از خانه، مراسم شمع و لنگری برای او است که بر پا شده است.

 
وقت درست و سنتی برگزاری این مراسم شب سیروزه است و نیز سال یکم یعنی نخستین سالروز درگذشت. در تنگ غروب شب پیش از سیروزه و سال، در لنگری، که سینی لبه دار و بزرگ است سی شمع می افروزند و آن شمعهای روشن را در لنگری قرار می دهند. سی شمعدان، از گل یا انواع میوه های فصل می سازند و سی شمع را در آن می گذارند. شمع و لنگری از خانه همسایه یا خویشاوند نزدیک، و بهمراهی گروه و دستهای راه می افتد و به سوی خانه ای که سیروزه و یا سال می خواند، آرام آرام به پیش می رود. در پیشاپیش کاروان شمع و لنگری، ساز و آواز برپا است و با دست افشانی و حرکت پرطمأنینه و سنگین گروه به خانه نزدیک می شود. بدیهی است که در مشایعت آن، ریختن اشک، گر چه پسندیده نیست، اما ناگزیر است.


خانه ای که جهت برگزاری سیروزه پاک و پاکیزه شده است، دیگر خانه به اصطلاح «مرگمند»، یعنی خانه ای که در آن واقعه مرگ روی داده است و آلوده است ، نیست. همچنین این خانه، خانه سوگوار و سوگواری نیست، زیرا که سوگ و اندوه و غم اهریمنی است و ناخجسته. پس شمع و لنگری، با ساز و گشت و آواز، آیا آگهی از بازگشت روان را به خانه می دهد؟ آیا پس از گذشت یک ماه تمام، سی شمع در شمعدان گلی یا میوه ای، به پاس بزرگداری آداب دینی سیروزه است که در آن، سی تخم مرغ و سی دیگ برای پختن خوراک و سی ظرف خوردنی بر سر سفره نیایش خواندن برای روان، میگذارند و تکرار و تأکید عدد سی است در سی شمع افروخته و درخشان؟ آیا عدد سی نماد سی روز دور از خانه است و اینک روان با روشنی و آواز به خانه باز می گردد.
بیشتر بخوانید :  انسان شناسی نمادین و تفسیری
 
در نمادسازی شمع و لنگری چارچوبی روشن و گویا برای نموداری تصور و اندیشه فرهنگ زرتشتی از مرگ پدیدار میگردد. در این چارچوب، روشنی و آواز و نغمه همان صفتهای گرزمان و بهشت آسمانی دادار اور مزد است و در غروب خورشید، روان با این نمادها به سوی خانه فراخوانده می شود. خویشان مقدم او را مژده می دهند و گرامی می دارند. در فراسوی این مژده گری و شمع افروزی و آوازه خوانی و نغمه ساز، مرگ که پایانه و سرانجام زندگانی تن است، باشدت و قدرت بیشتری به تصویر در می آید و در تضاد با ساز و آواز و نور، با سردی و ژرفای بیشتری تجلی می گیرد. بدین شمار، گر چه سوگواری در میان نیست، شمع و لنگری در سرآغاز مراسم سیروزه، پرده ای است درخشان از نیرومندی فرهنگی و آیینی ایرانی در نمایاندن وحشت مرگ و تلخی سخت فاجعه حیات و زیستن.
 مراسم قدیمی «شمع و لنگری» بخشی است از مراسم سیروزه و نیز سال یکم درگذشت. برگزاری این رسم قدیمی گرچه در تهران دشوار است، اما این رسم در این شهر هم اجرا شده است و دور باد از همه خانه ها و خاندانها! امروز این رسم زیبا به مناسبت سیروزه عمه لعل با اندکی تغییر و دیگرگونی برگزار میگردد. به پاس نوآوریهای پایدار عمه لعل در سنتهای کنونی جامعه زرتشتی، نخستین بار در سیروزه خارج از خانه، مراسم شمع و لنگری برای او است که بر پا شده است.
گلی خانم پنجاه ساله از تفت، می گوید که رسم شمع و لنگری به معنای آوردن روان است در شب سیروزه به خانه. شگفتی ندارد اگر میبینیم که در آثار مکتوب از چنین رسم و شیوه و باوری اثری نیست، زیرا بسیار است آداب و مراسم کهن که به دلائل گوناگون به کتابت در نیامده است. قرینه ای که با بازگشت به خانه در آداب مکتوب مرگ در ایران پیوند می خورد، ترک کردن زندگان خانه مرگمند را است پس از مرگ، که در تابستان به مدت نه ماه و در زمستان به مدت یک ماه به درازا میکشد. آیا رسم شمع و لنگری با بازگشت پس از یک ماه به خانه پیوندی دیرین دارد که بعدا صورت نمادین یافته است؟ اگر چنین باشد، بازگشت روان به خانه مطرح نیست، بلکه این زندگان اند که پس از یک ماه ترک کردن خانه ای که در آن مرگی واقع شده و به اصطلاح «مرگمند» است، به خانه باز می گردند. خانه در این مدت، با گذر زمان، از آرایش مرگ و ریمنی آن پاک میشود و می توان باز در آن سکنی گزید. اگر چنین باشد، ما در آیین شمع و لنگری با یادگاری دوردست از زمان آغاز سکونت یافتن جامعه باستانی و کهن سروکار داریم.
 
چنین فرضی چه درست باشد یا غلط، همراهی مرگ را با ساز و آواز در آیین زرتشتی، جهانگردان فرنگی در دوران صفویه در اصفهان خبر داده اند. این رسم را ظاهرا مانکجی صاحب منع کرد و آن را با مقتضیات سوگواری و مرگ ناسازگار میدانست. پس از آن منع قدیمی، آیین شمع و لنگری را نیز در روزگار ما، بار دیگر فضای تازه شهری و زندگانی مدرن از بن و بنیاد از میان برده است و آن را از ریشه می کند. اتفاقی است ستودنی و مناسب که بار دیگر، در این روز که سیروزه لعل خدامراد مزداپور است، به پاس و یاد خدماتی که این بانوی شادروان، پنهان و بی سروصدا و در کنار بهشتی روان همسرش، کیخسرو راستی، در زنده داشتن سنتهای دیرین به جامعه معاصر زرتشتی کرده است، با دستکاری کوچکی در مراسم شمع و لنگری، باز آن را برگزار می کنیم. در این برگزاری، شکلی تازه از این مراسم است که اجرا می گردد و مراسم شمع و لنگری را با جلوهای نو در غروب زندگانی آن بانوی شیرین و خردمند و اندیشه ورز به نمایش در می آورد. باشد که تجدید خاطره این یادگار با نام او بماند و خدا بخواهد که بد پیش نیاید و همواره شادی باشد.


 
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)