نام‌ها

 نام ها


کیومرث سامیا کلانتری


پیش از اینک ما را بشناسند که کیستیم و داستان زندگی‌مان چیست، ما را بنام میشناسند. گاه ما را بر مبنای این نام در ذهن خود تصویری از شخص برای خودمان می سازیم گرچه ممکن است از واقعیت بسیار دور باشد، چرا که هر نامی برای ما احساس و یا خاطره ای را زنده میکند.

وقتی کتابی برای خواندن و یا فیلمی برای دیدن انتخاب می کنیم اگر در مورد نویسنده و یا کارگردان و بازیگرش چیزی بدانیم نام آنها تاثیر زیادی در انتخاب ما خواهد داشت.

چه زیباست اگر نامی برای فرزندانمان انتخاب میکنیم نشانی از عشق، لطافت، مردانگی و دانایی داشته باشد. ما در تاریخ‌مان چه بسیار بزرگ مردان و زنانی داشته‌ایم که نامشان برای ما شجاعت، افتخار، شوق و دلیری را به یاد می‌آورند. از طرف دیگر کسانی بودند که در طول تاریخ کاری جز تخریب، جنگ و نابودی نداشته‌اند. در فرهنگ پارسی چه فراوان است نام‌هایی که بوی تازگی، عشق، احساسات لطیف را یادآور هستند.

فرزند ما کتاب شعر زندگی‌مان است پس هنگامی که به دنبال نامی برای این کتاب با ارزش میگردیم چه خوب است کمی بیشتر دقت کنیم تا زمانی که او بدنبال معنا و ریشه نامش میگردد، با دانستنش احساس غرور کند نه برایش سوال پیش بیاید که چرا چنین نامی برایش انتخاب کرده‌ایم که یادآور روزهای تلخ تاریخ کشورش میباشد. بیاییم با کمی تعمق، تفکر و تحقیق برایش بیشتر وقت بگذاریم و تنها به صرف اینکه نامی به گوشمان زیبا می‌آید و یا بسیاری این نام را برگزیده‌اند نامی را انتخاب نکنیم.

شاید این شروعی باشد برای نزدیک شدن ما به تاریخ و فرهنگ غنی که به آن افتخار میکنیم، اما در موردش کم میدانیم. شاید این کمک کند که بتوانیم با فرزندان نسل نوین بهتر رابطه برقرار کنیم، زمانی که با آگاهی با آنها در مورد تاریخ‌مان با آنها سخن میگوییم.

نمیدانم بعضی از ما تاریخ را نمی‌خوانیم یا میخوانیم و آنرا به فراموشی می‌سپاریم. چرا ما از تاریخ درس نمی‌گیریم؟

اسکندر مقدونی، تخت جمشید را سوزاند و کتاب‌های آنجا را به تاراج برد و ایران و ایرانی را بخاک سیاه نشاند ولی امروز بعضی از پدرها و مادرها که دارای فرزند پسری میشوند نام او را اسکندر میگذارند. راستی این پدر و مادرها نمی‌دانند اسکندر که بود و با ایران چه کرد! یا ایرانی نیستند که نام ویران کننده سرزمین‌مان را بروی پسرشان میگذارنند.

یا تازیان با تازش به ایران هر جنایتی که توانستند در حق ایرانیان روا داشتند و زن و و دختر ایرانی را بعنوان کنیز و پسران جوان ایرانی بعنوان غلام بردند و این پسر بچه‌ها از حرمسرا بعنوان غلام نگهداری کردند و هر وقت خلیفه هوس میکرد دستور میداد تا غلامی بیاورند که وی با او هم بستر شود. شرم آور نیست که امروز پدر و مادری نام فرزند خود را غلام میگذارد؟

یا مغول‌ها به ایران حمله کردند و چنانچه از منابع تاریخی برمیاید لشکریان مغول به هر شهری که رسیدند راه و رسم کشتار و تاراج در پیش گرفتند و جنایاتی مرتکب شدند که تا آن زمان جهان کمتر بخود دیده بود.

جنایت‌هایی که مغولان به سرکردگی چنگیزخان در هجوم خویش بآن دست یازیدند چنان گسترده بود که بنا بر نوشته جوینی در تاریخ جهانگشا از یکی از فراریان از دست مغول‌ها پرسیدند حال شهر شما چگونه هست؟ او پاسخ داد، آمدند کندند، سوختند، کشتند و بردند.

آنوقت نام این آدم‌های خون‌خوار که ایران و ایرانی را بخاک سیاه نشانده‌اند بروی فرزند خود میگذارند. مانند چنگیز، تموچین، تیمور.


فردوسی چه زیبا سروده:

از ایران و از ترک و از تازیان

نژادی پدید آید اندر میان

نه دهقان، نه ترک و نه تازی بود

سخن‌ها به کردار، بازی بود

روانشاد دکتر فریدون رستگاری

 





                                                    


روانشاد دکتر فریدون رستگاری زاده کرمان در سال ۱۳۱۰ بود که از سال ۱۳۲۷ ضمن تحصیل در اموزشگاه فنی نفت در اداره امور منازل شرکت ملی نفت و کارگزینی کارمندان مشغول به کار شد و در سال ۱۳۳۱ دیپلم خود را در رشته بازرگانی از اموزشگاه فنی نفت ابادان اخذ نمود و در سال ۱۳۳۶ موفق‌ به دریافت لیسانس قضایی از دانشکده حقوق شد. ایشان در  سال۱۳۵۵ دکترای اقتصاد خود را دریافت نمودند و در سال ۱۳۳۵ به تهران منتقل شد ند که در خطوط لوله، تدوین مقررات، سازمان تعاون مصرف صنعت نفت، شرکت نفت سوفیران ( شرکت نفت ایران و فرانسه )، روابط صنعتی و روابط کارکنان شرکت ملی نفت با جدیت تمام مشغول به کار بودند و دوره های اموزشی امور قراردادهای بین الملل نفتی را در کشور فرانسه با موفقیت به پایان رساندند  و در سال ۱۳۵۹ با ۳۲ سال سابقه کار در شرکت ملی نفت در سن ۴۹ سالگی بازنشسته شدند . ایشان در سال ۱۳۶۱ به خدمت در شرکت نفت فلات قاره فرا خوانده شدند و در سال ۱۳۶۴ به سازمان اب منطقه ای تهران دعوت شدند و به مدت یک سال در ضمینه بررسی اسناد و پرونده های کارگاهی شرکت سازنده سد لار همکاری داشتند و در سال ۱۳۶۵ کار در شرکت راه اهن شهری تهران و حومه ( مترو) را اغاز و تا مهرماه ۱۳۷۷ در سمت مدیر قراردادها انجام وظیفه نمودند و تا سال ۱۳۸۸ با داشتن کارت کارشناسی صادره از امور مشاوران و پیمانکاران سازمان برنامه و بودجه که مجاز به قبول کار در رشته مدیریت سیستم و اقتصاد میباشند کماکان با شرکت راه اهن شهری مترو  همکاری خود را ادامه دادند. ایشان در سال ۱۳۸۰ موفق به دریافت لوح تقدیر  از رییس جمهور وقت اقای خاتمی در زمینه تلاش برای راه اندازی خط یک متروی تهران شدند. ایشان فعالیتهای زیادی در زمینه امور زرتشتیان داشتند از جمله همکاری با انجمن زرتشتیان تهران در امور حقوقی و همکاری و هم فکری با کانون دانشجویان زرتشتی می توان نام برد .علاقه زیاد ایشان به دین زرتشتی زبانزد همه همکیشان بود و در این زمینه می توان از  همکاری با روانشاد موبد رشید شهمردان در زمینه نوشتن کتاب ا‌وستا به خط خودشان نام برد . ایشان در تمام طول زندگی پر بار خود همواره پدری مهربان و همکاری دلسوز بودند و همیشه از کمک و همفکری با دیگران دریغ نمی کردند. نام و یادشان گرامی، بهشت برین جایگاهشن باد.

پریمرزفیروزگر

 

 پریمرز فیروزگر



روانشاد پریمرزفیروزگر فرزند روانشادان همایون و گشتاسب فیروزگر روز دی به دین و ماه دی برابر با هفتم ژانویه ۲۰۲۲ میلادی به جهان مینو پیوست. 

خانواده‌ی سرشناس ارباب گشتاسب فیروزگر از نیک‌اندشانی هستند که برپایه‌ی آموزه‌های اشو زرتشت در پایه‌گذاری یادمان‌های نیک کوشیدند. مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی فیروزگر ۷۰ سال پیش با نیک‌اندیشی ارباب گشتاسب فیروزگر پایه‌گذاری و وقف وزارت بهداری شد.

روانشاد پریمرز فیروزگر با هنر کارآفرینی همسرشان جمشید جوانشیر نخستین شهرک و متل ساحلی دريای مازندران را بنیاد نهاد. متل‌ قو سال ۱۳۳۸ راه‌اندازی و با گسترش آبادانی در آن منطقه شهرکی به نام ساقی‌کلانه پایه‌گذاری شد. به گفته‌ای نام شهرک برگرفته از نام دختر آن روانشاد است. هنگامی که شهرداری ساقی‌کلايه (با نام کنونی سلمان‌شهر) و کلارآباد، نخستین شهرک‌های مازندران گشایش یافت، بانو «پريمرز فيروزگر» به عنوان نخستین شهردار زن ايران در اين پست قرار گرفت. اين سمت تشريفاتی نبود. او به تاييد اهالی قديمی و به پاس کوشش‌های بسیار دربرپایی شهرک‌های نوپا، به این سمت برگزیده شد. پس از کوچ به آمریکا نیز با نیک‌اندیشی و منش نیک از یاری رساندن و برگزاری آیین‌های دینی فرونگذاشت.

 روانشاد مهرافزون فیروزگر دیگر فرزند ارباب گشتاسب، در راستای شناساندن و گسترش هر چه بیشتر آیین زرتشت و فرهنگ و تمدن ایران زمین برای هم‌ میهنان ایرانی و جهانیان و همچنین آرزومند آبادانی ایران بزرگ بود. در این راه همسر ایران‌دوست او زنده یاد دکتر آبتین ساسانفر هم‌گام بود.

 شایان گفتن است، زنده‌یاد دکتر کسرا وفاداری، پژوهشگرِ فرهنگ و تاریخ، استادِ دانشگاه و کنشگر فرهنگی خواهرزاده روانشاد پریمرز فیروزگر بود.