آتش

آتش

در کیش زرتشتی، نور و آتش، پرستش سو یا قبله است.
اینکه زرتشتیان، آتش را خدا بدانند هیچگاه وجود نداشته و ندارد.
آتش پرست در معنای اصلی، به چم پرستار آتش است و اگر در اشعاری از شاعران دیده می شود به معنی این نیست که زرتشتیان، آتش را خدا بدانند بلکه چون زرتشتیان پرستار و نگاهبان آتش بودند اینچنین نام دارند اما اکنون، واژه آتش پرست، به دلیل نافهمی و کج فهمی برخی از واژه "پرست"، معنای پیشین خود که پرستاری از آتش بود را از دست داده و معنای ستایش آتش به عنوان خدا را گرفته که زرتشتیان هیچگاه اینچنین نبودند.

در نیایش آتش در خرده اوستا می خوانیم

 
نَمِه سِتِه آترَش مَزداو اهورَهه هوداو مَزيشتَه يَزَه تَه:

نماز به تو ای آتش، ای آفریده ی نیک مزدا اهورا و ای بزرگترین ایزد

پس با این بند پر بها دانستیم که زرتشتیان ستایش کننده و پرستنده ی دادار بزرگ، اهورامزدا هستند و آتش آفریده ی اهورامزداست.

 
در پایان این شعر فردوسی پاکزاد را به تمامی ایرانستیزان و غرض ورزان پیشکش می کنم که از تهمت ها و دروغ های ناروا دست برنمی دارند.

نیا را همی بود آیین و کیش/
پرستیدن ایزدی بود پیش/
نگویید که آتش پرستان بدند/
پرستنده پاک یزدان بدند/
بدان گه بدی آتشی خوبرنگ/
چو مر تازیان راست محراب سنگ/



درود بر تو ای اتش، ای برترین افریده سزاوار ستایش اهورا مزدا. بتو ای اتش، ای پرتو اهورامزدا، خشنودی و ستایش افریدگار و افریدگانش برساد. افروخته باش در این خانه پیوسته افروخته باش در این خانه فروزان باش در این خانه تا دیر زمان افزاینده باش در این خانه به من ارزانی ده. ای اتش ای پرتو اهورامزدا اسایش اسان پناه اسان اسایش فراوان فرزانگی، افزونی، شیوایی زبان و هوشیاری روان و پس از آن خرد بزرگ و نیک و بی‌زیان و پس از ان دلیری مردانه، استواری، هوشیاری و بیداری، فرزندان برومند و کاردان، کشورداری و انجمن ارا، بالنده، نیک کردار، آزادی‌بخش و جوانمرد، که خانه مرا و ده مرا و شهر مرا و کشور مرا اباد سازند و انجمن برادری کشورها و همبستگی جهانی را فروغ بخشند.

یسنا/هات۶۲