مراسم_هوم

مراسم هوم 

هوم گیاهی دارویی است، دارای ماده افدرین که اثر آرامش بخش دارد و داروهای مسکن از آن ساخته میشود. این گیاه در کوه های شرق ایران میروید و در آیینهای مهری و زرتشتی کاربرد زیادی دارد.ساقه درخت هوم در مراسم یزشن خوانی، در هنگام سرایش اوستا بدست موبد کوبیده میشود و شیره آن با آب یا شیر مخلوط شده و در پایان مراسم بین همه تقسیم ی
شود.

مراسم هوم

مراسمِ هوم از مهم‌ترین مراسمِ مزدیسنا است. در این مراسم، پنج تا هفت ساقه از هوم با قدری آبزور و شاخه‌ای اورورام و با آدابِ شست‌وشوی خاصی با سرودِ اوستا در مقابلِ مجمرِ آتش، در هاون فشرده میشود. قطراتِ حاصل از آن را پراهوم می‌گویند.

هوم و شیره یا افشره آن، خاصیت‌هایی دارد که موجب توجه مردم باستان به آن شده است. افدرین یا آندرنالین موجود در آن خاصیت تسکین‌بخشی دارد و نوعی مسکن طبیعی است. برخی پژوهشگران نیز گمان دارند که منظور از دارویی که در داستان زایش رستم (سزارین، رستم_زایی) به یاری سیمرغ برای بیهوشی و شکافتن پهلوی رودابه بکار رفته، هوم بوده است. نوشیدن افشره هوم طبیعتی سرد دارد. در اوستا، یشتِ کوتاهی برای هوم سروده شده‌است. در هوم‌یشت دربارهٔ ویژگی این گیاه می‌خوانیم: "زایمان آسان و ازدواج خوب برای دختران را آرزومند است".

امروزه برای تهیه افشره هوم از افدرا، مقدار کمی از ساقه‌های تازه یا خشک آنرا با اندکی آب در هاون می‌ریزند و می‌کوبند. برای نتیجه بهتر، معمولاً کوبیدن را تا چند روز و با فاصله‌های چند ساعته تکرار می‌کنند. سپس عصاره به دست آمده را با میزانی از آب یا شیر رقیق می‌کنند تا نسبت نهایی نوشیدنی آماده شده، برابر با دو تا پنج در هزار باشد، یعنی دو تا پنج گرم ساقه هوم برای یک لیتر نوشیدنی.





هوم را همان گیاه دارویی افدرا (ephedra) می‌دانند که دارای مقدار زیادی ماده‌ی «افدرین» است و به‌کاربردن زیاد این ماده شادمانی و شوری در آدمی به‌همراه می‌آورد. رویشگاه آن در کوه های ایران، افغانستان، پاکستان و هندوستان گزارش شده‌است. ویژگی این گیاه گل‌های زرد و سرخ کوچک و الیاف پر آن است

هوم در زمان هخامنشیان مورد استفاده شاهان هخامنشی در مراسم مذهبی مانند مهرگان بود که به آن شراب مقدس باشکوه (هوم باشکوه) و یا در زبان اوستایی که زبان مردم شرق ایران زمین بود، رئوهام یا رُهام (که پسر گودرز یکی از پهلوانان شاهنامه هم به همین نام است) می‌گفتند.

 این درختچهٔ گرامی ایرانیان در نواحی گوناگون کوهستانی می‌روید. نگارنده آنها را از جمله در کوهستان‌های تنگ‌واشی فیروزکوه، کوهستان‌های پردغان فراهان، در دامنه قله آتشفشانی تخت‌رستم شهریار، کوهستان‌های دشت جوین خراسان و کوه‌های دربند در شمال تهران دیده است. از آنجا که گیاهان دیگری شبیه به هوم وجود دارند، برای اطمینان از تشخیص درست آن، لازم است به میله مرکزی حامل شیره زرد یا قهوه‌ای رنگ در درون ساقه‌های گیاه که طعمی گس دارند، توجه کرد.

 «هوم» را در ناحیه‌های مختلف با نام‌های گوناگونی می شناسند: «ریش بز» و «اُرمَک» معروف‌ترین این نام‌ها است و در بسیاری مناطق کاربرد دارد. در دشت جوین خراسان و روستای آزاد ور «کُشْک» نامیده می‌شود. اما در بدخشان و شمال افغانستان، نام‌های «اَلْتَه» و «مادِرَخ» (به معنای «مادر درخت») و در هرات و نواحی غربی افغانستان، شکل اصلی آن یعنی «هوم» متداول است. مردمان ناحیه پَنجکَت/ پنجکنت در تاجیکستان آنرا «خوم»، مردمان یغناب و سرچشمه‌های رود زرافشان «شَرَپَّه» یا «وَغنیچ» و در پاکستان آنرا «ماهو» خطاب می‌کنند. آقای مجید مجیدی- اهل روستای غیلان در جنوب ازبکستان- می‌گوید که در نواحی شهرسبز و کتاب از ولایت قشقه‌دریا، نام اصلی «هوم» رواج دارد. در لرستان نیز- تا آنجا که شنیده‌ام- این گیاه را با نام «همیشه سُز» (به معنای همیشه سبز) می‌شناسند. نام هوم در سیستان نیز همچنان زنده است و «هوموک» خوانده می‌شود.

 هوم و شیره یا افشره آن، خاصیت‌هایی دارد که موجب رویکرد مردمان به آن شده است. افدرین یا آندرنالین گیاهی موجود در آن خاصیت تسکین‌بخشی به هنگام درد دارد و نوعی مسکن طبیعی و نیرومند است. برخی پژوهشگران نیز گمان داده‌اند که منظور از دارویی که در داستان زایش رستم به یاری سیمرغ برای بیهوشی و شکافتن پهلوی رودابه بکار رفته، هوم بوده است. نوشیدن افشره هوم که طبیعتی سرد دارد، موجب نوعی سرخوشی و شادی و احساس توانایی بیشتر می‌شود. نوشیدن مقدار زیاد یا غلیظ از افشره هوم، موجب تنگی عروق، بالارفتن فشار خون و سرگیجه و خواب‌آلودگی شدید می‌شود.

 برای تهیه افشره هوم، مقدار کمی از ساقه‌های تازه یا خشک آنرا با اندکی آب در هاون می‌ریزند و می‌کوبند. برای بهترین نتیجه، معمولاً کوبیدن را تا چند روز و با فاصله‌های چند ساعته تکرار می‌کنند. سپس عصاره به دست آمده را بار دیگر با میزانی از آب یا شیر رقیق می‌کنند تا نسبت نهایی نوشیدنی آماده شده، برابر با دو تا پنج در هزار باشد. یعنی دو تا پنج گرم ساقه هوم برای یک لیتر نوشیدنی.

 بجز خاصیت‌هایی پزشکی و دارویی هوم، به گمان نگارنده چند ویژگی دیگر جالب آن موجب اهمیت و جایگاه خاص این گیاه در فرهنگ و باورهای ایرانی باستان شده است: هوم همواره در کوهستان‌ها و به ویژه در صخره‌های سنگی و بر فراز آنها می‌روید و می‌دانیم که کوه خود واسطه میان جهان خاکی و جهان مینوی یا سرای مردمان و سرای ایزدان و خدایان است. به ویژه که برگ‌ها و ساقه‌های هوم همواره رو به بالا و سر به آسمان کشیده هستند. هوم همواره بطور وحشی و خودرو می‌روید و هرگز نمی‌توان آنرا اهلی کرد و یا به جای دیگری منتقل کرد. در صورت جابجایی، بلافاصله می‌پژمرد و از این رو همواره آزاد و متکی به خود است. هوم همیشه سبز است و حتی در دل برف سرسبز باقی می‌ماند. هوم به‌رغم سرسبزی و آبدار بودن، به راحتی در شعله‌های آتش می‌سوزد و موجب بر انگیختگی و بر افروختگی شعله‌های آتش می‌شود. گذاردن هوم زرین و یا حتی هوم تازه و پرآب و سبز بر روی آتش، چونان است که انگاری بنزین یا الکل بر آتش افشانده شده باشد. در بارهٔ افشاندن یک نوشیدنی خاص بر آتش در تداول ایرانیان باستان، اشاره‌هایی در متون تاریخی در دست است.

 هوم هنوز هم در باورهای مردم جایگاهی بلند دارد. سالخوردگان روستای آزاد ور خراسان (به ویژه خانواده برادران آزاد وری) که نگارنده افتخار داشت مدتی از محضرشان بهره برد، می‌گویند که باور دارند افشره هوم موجب افزایش توان فرزند‌آوری در زنان نازا می‌شود. آنان عصاره هوم را به این منظور به کمر و شکم زنان نازا می‌مالیدند (مقایسه کن

 ید با ویژگی‌های فرزندآوری هوم در هوم یشت اوستا). آنان نقل می‌کردند که دلیل درس‌خوانی و باهوش بودن فرزندان روستای مجاور در این است که هوم در آنجا بیشتر است و کودکان روستا از شیر گوسفندانی می‌نوشند که هوم بیشتری خورده‌اند. آنان مشک‌های خود را در عصاره هوم می‌خواباندند و باور داشتند که این کار موجب برکت بیشتر مشک می‌شود. این مشک‌ها بر اثر هوم به رنگ قهوه‌ای زیبایی در آمده بودند. رنگ پایداری که تا سالیان سال و به‌رغم تماس دائمی با آب و مایعات، دوام خود را از دست نمی‌داد. کارکردهای هوم بیشتر از آن است که در اینجا به همه آن اشاره شود.