آیین هیرومبا


هیرمبا کهن جشن سده 




آیین هیرومبا روزهای ۲۵ و ۲۶ فروردین ماه در زیارتگاه پیر هریشت و شریف آباد برگزار می گردد.
مهرداد قدردان 

جشن هیرمبا (hirombā) همان جشن سده است که در شریف آباد بر اساس گاه شماری قدیم (بدون کبیسه) در روز اشتاد ایزد و آذرماه باستانی برگزار میشود که البته چند سالی است که پایا (ثابت)  در روز ۲۶ فروردین برگزار می گردد آنهم به شوند (دلیل) واپس نشینی یک روز در هر چهار سال آن (گرفته نشدن کبیسه) و بیم رسیدن آن به جشن نوروز.
همگی درباره جشن هیرمبا کم و بیش میدانیم انگیزه من در این نوشتار پرداختن به چم (معنی) واژه هیرمبا و چامه گونه هایی (شعرگونه هایی) است که در روز و شبهای برگزاری این جشن خوانده  می شود این پژوهشی است پیشِ رو  و  سنجش (نقد) آنرا پذیرایم.


چم (معنی) واژه هیرومبا :
برای چمِ بخشِ نخستِ واژه هیرمبا یعنی هیر (hir  یا  (hēr دو پیشنهاد داده شده است و در هر دو پیشنهاد هیر  را برگرفته از زبان پهلوی دانسته اند
۱- هیر به چم آتش و هیرمبا را آتش افزون باد یا آتش پایدار باد گرفته اند
۲- هیر به چم خواسته ،دارایی وثروت  و هیرمبا را داراییم باد ،ثروتم باد دانسته اند.

چنانکه دانسته است در اوستا و پهلوی هیر به چم آتش  نیامده و گمان میرود بر اساس واژه هیربد که برخی آنرا نگهبان آتشکده گفته اند این چم گذاری رخ داده است .

اما هیر به چم خواسته و دارایی و ثروت در زبان پهلوی وجود دارد ولی کاربرد آن در واژه هیرمبا و در آیین (مراسم) برگزاری آنهم برای خدابیامرزی و یادبود بزرگان دین و هازمان(جامعه) و با آن بازگویی های پی در پی در این پنج روز (روز پیش از برگزاری ، روزبرگزاری و سه شب پس از آن درخور نمی نماید (مناسب بنظر نمیرسد) برای روشن شدن چمِ واژه هیرمبا نگرش (توجه) به واژه هیربد کارگشاست بخش نخست این واژه با  هیرمبا یکسان است و هر دو دارای هیر هستند.

هیربد به اوستایی aēthra.paiti  است. paiti  به چم دارنده است و در پهلوی بصورت بَد در آمده و در فارسی بُد  فراگو (تلفظ) می شود و در بخش دوم واژگان سپهبد باربد ارتشبد مهربد و.....داریم.  aēthra اساس جستار ماست که در اوستا به چم آموزش دادن و آگاهی رساندن است (مهر یشت بند ۱۱۶،فروردین یشت بند ۱۰۵ ،یسنای ۲۶ بند ۷ ) و هیربد کسی است که خویشکاری (وظیفه) آموزش و آگاهی رسانی را برگردن (عهده) دارد. کریستن سن پژوهشگر نامدار دانمارکی مینویسد:" در گذشته چون  پیشوایان دینی استاد و آموزگار بودند و به آموزش و پرورش مردم می پرداختند به نام هیربد شناخته میشدند" و شادروان دکتر معین مینویسد: "به  تنسر پیشوای دینی زمان اردشیر بابکان  هیربدان هیربدگفته میشد"

 پیشنهاد این است که ما اگر هیر در واژه هیرمبا را با هیر در واژه هیربد یکی  بگیریم به بیراهه نرفته ایم چم آگاهی رسانی و آموزش برای واژه هیر  در آیین هیرمبا در خور می نماید چون  سر دادن واژه هیرمبا به آوای بلند و همگانی (دسته جمعی)  پس از خدابیامرزدادن  تک تک بزرگان دین ، هازمان و  درگذشتگان  و پیش از آتش افروزی (چنانکه در گذشته که بد آوایی شهرنشینی نبود تا اردکان این آوا به گوش میرسید) و هنگام خدابیامرزی درِخانه ها برای یاد آوری و آموزش و آگاهی رسانی است .پس می توانیم واژه هیرمبا را این چنین بیانگاریم :هیرمبا واژه ای است پهلوی hir- om - bā  از hir – ōm -bawād
hir : آموزش ، آگاهی ōm (شناسه صرفی): اَم bawād :باشد.

به این روش می توان چمِ هیرمبا را آموزشم باد ، آگاهیم باد دانست که با نگرش (توجه) به شیوه گویش و آوادهی همگانی پس از یاد کرد (ذکر) نام بزرگان و درگذشتگان این چم شایسته (مناسب) می نماید. چون با یادکرد نام بزرگان و درگذشتگان کارکردِ نیک و سرگذشتشان در اندیشه   همگان یادآوری می شود و با سر دادن واژه هیرمبا آموزش و یادآوری و آگاهی رسانیِ این کارکردِ نیک  آنان برای خود و دیگران سفارش می شود.
اما یک بخش دیگر آیین (مراسم ) هیرمبا چامه گونه هایی (شعرگونه هایی) است که هنگام گرفتن هیزم از خانه های زرتشتیان در پسین جشن (برای آتش افروزی) و همچنین در سه شب پس از شب آتش افروزی و در پایان  خدابیامرزیِ درِ خانه ها سر داده میشود.
در گذشته نوجوانانی که به شوند (دلیل) نرسیدن به سن غیزلی برای آوردن غیزل به پیرهریشت (بوته ویژه برای آتش افروزی) نرفته بودند در پسین جشن به درِ خانه ها می رفتند و هیزم برای آتش افروزی گردآوری (جمع آوری) می کردند درِ هر خانه که می رفتند این چامه گونه  را سر میدادند: " شاخ و شاخ ارمنی / هرکِه شاخی بدهد خدا مرادُش بدهد / هرکِه شاخی ندهد خدا مرادُش ندهد " که در این میان برای چم (معنی) واژه ارمنی که دراین چامه ناآشنا می نماید  پیشنهادی نشده و نوشته یا گفته اند که چم آن دانسته نیست. ولی اگر واژه ارمنی را واژه خرمنی  بدانیم که  به شوندِ (دلیل) خ واژه پیشین( خ در واژه شاخ)  برای آسان فراگویی (سهولت تلفظ) خ آن  افتاده و به ارمنی دگرگون (تبدیل )شده باشد سختی آسان می شود  و بخش نخست این چامه نیز چم دار (معنی دار) خواهد شد و خواسته (مقصود) از شاخ و شاخ ارمنی آن خواهد بود که هرشاخه شاخه از هیزمی که صاحبخانه برای آتش افروزی بدهد برای خرمن هیزم بکارخواهد رفت و خرمن آتش جشن را سامان خواهد داد به دیگر روی این یادآور ضرب المثل  قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود است.

با بررسی چامه گونه دیگری که در سه شب پس از شب آتش افروزی با خدابیامرزی درِ خانه ها خوانده میشود نوشتار را پی می گیریم این چامه گونه پس از پایانِ خواندن نام درگذشتگان هر خانه و انجام خدابیامرزی گفته میشود : مِسیر مِسیر واز بو mesir mesire vāz bu/ اسب تازی کمر زرین بو asbe tāzi km∂r zarin bu/ گنُم انبار شادین و مادین ganom∂ anbāre ڑādin o mādin /  گنُم و گُمه ganom o goma/ روزن و جو ruz∂n o jo / راسُش اُم کشا rāsoڑom keڑā برای چم این چامه میتوان این پیشنهاد را پیش روی گذاشت که :
مسیر مسیر واز بو: برخی گفته اند که چم آن دانسته نیست برخی دیگر نیز مسیر باد را یادآور شده اند چون به گویش بهدینان به باد واز گفته می شود ولی میتوان با مراجعه به فرهنگ های پهلوی واز را واژه ای پهلوی دانست به چمِ پرواز، حرکت و جهش  و با نگرش (توجه) به پاره پس از آن /مسیر مسیر واز بو / اسب  تازی کمر زرین بو /را باژگونه ای (دعاگونه ای )برای صاحبخانه دانست یعنی راه (مسیر) پیشرفت و جهش برایتان چنان  باز و فراخ باشد که بتوانید  با اسب تازی و با زین و یراق زرین در راه پیشرفت  بتازید خواسته (مقصود) از کمر زرین  آسایش و رفاه و توانگری است .
/گنم انبار شادین و مادین  / گنم و گمه / روزن و جو/  :
بیشتر این واژگان به گویش بهدینی امروزی است .
گنُم: گندم
گُمه : پنبه
روزَن : رناس
 جو : جو
شادین و مادین ، شادی و مادی ، شما جی و ما جی : شما هم و ما هم
در ادامه باژ(دعا) گفته میشود که گندم به انبار شما وما باشد به همراه آن پنبه و رُناس و جو یعنی همگی در آسایش باشیم و بی نیاز.
/ راسش اُم کشا / :
راسُش : راستش ، روبرویش ، کناریش
اُم کشا : را من کشیدم
به سوی خانه روبرویی رفتم 
در اینجا گوینده به گروه می گوید که کارخدابیامرزی این خانه پایان یافته و به درِ خانه کناری یا روبرویی بروند.
گفتنی است که با پایان یافتنِ خدابیامرزیِ هر خانه کدبانوی خانه بشقابی لبریز از آجیل و تخمه که گاهی با گل سرخ آراسته شده  به جوانان پیشکش میکند آنان نیزکه  از پیش با توجه به فضای کشاورزی و دامپروری روستاها باژ(دعا) بایسته را انجام داده و خواستار آسایش ، رفاه ، پیشرفت و انبار پراز محصول برای صاحبخانه  شده اند با سپاسگزاری کار خدابیامرزی دیگر خانه ها را پی می گیرند.




پی نوشت :
 شريف آباد در جنوب شرقي اردكان قرار دارد و در گذشته روستايي جدا از شهر بوده ولي اینک  يكي از محلات شهر اردكان است. گاه (زمان) بنیان  و نام بنیانگذار آن بدرستي آشکار نيست. برخي بناي آنرا پیش  از بنیان  اردكان مي‌دانند و نام بنیانگذار آنرا شهريار زرتشتي مي‌دانند و میگویند نام پیشین  آن شهريارآباد بوده كه سپس تر به شرف آباد و شريف آباد دگرگونی یافته   است و شوند(دلیل) آنرا بودن  زيارتگاه‌هاي كهن زرتشتيان به نام‌هاي پير هريشت، پير سبز و پارس بانو مي‌دانند. برخي ديگر ساخت  آنرا پس  از اردكان مي‌دانند و بنیانگذارش را شرف نامي دانسته‌اند. ولي آنچه روشن  است زرتشتيان از سده  هشتم هجري در شريف‌آباد نشیمن (سكونت) داشته‌اند و دستوران شریف آباد  و روستاي نزدیک آن یعنی ترك آباد  بزرگترين دستوران زرتشتي به شمار مي آمده اند و نامه‌هايي كه از سده نهم از سوی  دستوران و بزرگان اين دو جا به هند نزد پارسيان فرستاده  شده اين نكته را استوار میدارد.

پروفسور مری بويس (۱۹۸۳) در كتاب زرتشتيان باورها و آداب ديني آنها مي‌نويسد: «احتمالاً در اواخر سده سيزدهم [هفتم هجري] يا اوايل سده چهاردهم ميلادي [هشتم هجري] بود كه موبدان موبد درصدد بر آمد به همراه روحانيانش به مكاني تا جاي ممكن دور (در دهكده‌اي كوچك مشهور به ترك‌آباد در كنج شمال غربي دشت يزد) پناه جويد». همچنين در ادامه يادآور مي‌شود: «در تپه‌هاي نزديك آنجا زيارتگاهي براي بانوي پارس يعني اردويسور ناهيد وجود داشت كه گويا در گزينش اين مكانِ بخصوص هم‌نقش داشته است علاوه بر اين دو آتش بهرام را هم به روستاي مجاور يعني شريف آباد آوردند و در آنجا آنها را در خانه‌هاي آجري كوچكي شبيه خانه‌هاي معمولي نشاندند. يكي از اين دو آتش را امروزه هم به عنوان آذر خروه يعني صورت فارسي نوي آذر فرنبغ مي‌شناسيم و دليلي ندارد كه ترديد كنيم اين آتش در حقيقت يكي از سه آتش بزرگ ايران باستان باشد. ديگري كه صرفاً آتش بهرام گفته مي‌شود از آن يكي هم بيش‌تر محبوب و مورد احترام بوده و احتمالاً آذراناهيد بوده باشد كه (همچنان كه مسعودي مي‌گويد آنرا از پرستشگاهي در استخر به در بردند و سرانجام به اين پناهگاه گمنام آوردند) در سدة سوم میلادی اين آتش تحت مراقبت كرتیر نهاده شده بود و احتمالاً از آن به بعد تصدي اين مسئوليت به صورت موروثي به روحانيان بلند پاية ساساني واگذار شده بود به طوري كه طبيعي بوده است كه آنرا نزديك اين پناهگاه برگزيدة موبدان موبد بياورند. ايندو آتش (كه اينك توأم‌اند) قديمي‌ترين آتش‌هاي مقدس به جاماندة زرتشتي‌اند و احتمالاً بيش از دو هزار سال پيوسته افروخته بوده‌اند. پس از آن روستاهاي ترك آباد و شريف آباد با هم مركزيت سازمان روحانيت زرتشتي ايران را تشكيل دادند
همچنين چوكسي (۱۹۹۷) در كتاب ستيز و سازش در شرح مهاجرت‌ها مي‌نويسد: «در اواسط سده دهم ميلادي / سده چهارم هجري وسعت استخر به كمتر از ۳/۲ كيلومتر مربع كاهش يافت زرتشتياني كه در فارس ماندند به روستاهاي كوچكي از قبيل شريف آباد و ترك‌آباد در خارج يزد نقل مكان كردند

اشيدري (۱۳۷۱) در دانشنامة مزديسنا زیرِ واژة شريف آباد آورده است: «يكي از بلوك حومة اردكان يزد است، ذيل نامه‌هايي كه بين پارسيان هند و موبدان و زرتشتيان و دستوران ايران رد و بدل شده به حدود شش هزار امضا از نقاط مختلف ايران بر مي‌خوريم از شريف آباد و ترك آباد چهار صد تن امضا كرده‌اند». در ادامه آورده است كه تاريخ نامه به سال ۸۸۰ يزدگردي برابر ۹۱۶ هجري قمري است و امضاها مربوط به بزرگان و موبدان و معتمدان زرتشتي است و نام جوان‌ها، زنان و كودكان در آن نيست.

 پانویس روانشاد دکتر معین بر برهان قاطع رویه های ۲۴۰۴ و ۲۴۰۵- برهان قاطع جلد چهارم

 برای نمونه فرهنگ زبان پهلوی روانشاد دکتر بهرام فروشی رویه ۵۹۲
نیکیها پایدار  همازوری فزون




هیرومبا جشنی است شبیه آتش افروزی جشن سده که هر سال در روستای «شریف آباد» اردکان برگزار می شود، تاریخ برگزاری جشن با گاه شماری بدون کبیسه، هفته آخر ماه فروردین است.
زرتشتیان شریف آباد برای تهیه هیزم آتش هیرومبا به نیایشگاه «پیرهریشت» می روند، آن ها زمانی حرکت می کنند که پیش از غروب آفتاب به پیرهریشت برسند، آن ها اسباب و اثاثیه خود را با وانت یا الاغ می برند و شب در همان جا اقامت می کنند، سپیده دم روز بعد، مردان و جوانان پس از نیایش به صحرا می روند و بوته های خار را برای آتش هیرومبا جمع آوری می کنند، بانوانی که در پیرهریشت مانده اند، ناشتایی تهیه کرده و آن را به صحرا می فرستند پس از آنکه هیزم آماده شد مردان به پیرهریشت بر می گردند و مراسم چوب زنی انجام می شود، مراسم چوب زنی این گونه برگزار می شود، کسانی را که برای اولین بار در مراسم جمع آوری هیزم شرکت کرده اند یا در آن سال صاحب فرزند شده اند، بر سر دست بلند می کنند و یا شادی و سرور به او چوب می زنند، بستگان این شخص باید کله قندی تقدیم کنند تا او رها شود با این کله قند شربت درست می کنند و آن را می نوشند.
به هنگام عصر، هیزم ها را با وانت یا الاغ به شریف آباد می برند و میدان کنار آدریان انباشته می سازند، سپس آتش می افروزند و مراسم مذهبی را گرداگرد آتش برگزار می کنند.
بامدادروز بعد، زنان شریف آبادی به محل آتش هیرومبا می آیند، خاکسترها راکنار میزنند، گلوله های سرخ آتش در آتشدان گذاشته به خانه خود می برند، در خانه با چوب سندل، کندر دود کرده و آن را دور خانه می چرخانند، آنگاه خارج می شوند و به سوی آدریان شریف آباد بازمی گردند و آتش را به آتش بند (مسئول نگهبانی از آتش) می سپارند، جشن هیرومبا در گذشته در روستای «مزرعه کلانتر» نیز برگزار می شد.
این مراسم با اندک تفاوت در روستاهای «اله آباد» و «نرسی آباد» به نام «هیبدوگ» و در روستای «خرمشاه» به نام «شاخ شاخ درین» برگزار می شود.
برگرفته از کتاب 'سیمای میراث یزد'



بر طبق رسم هر ساله، همزمان با واپسین روزهای اولین ماه سال، آيين تاريخی «هیرَمبا» توسط زرتشتیان ساکن شهرستان  اردکان برگزار می‌شود
«شهناز شهزادی» از پژوهشگران و محققان حوزه ادیان در رابطه با اين مراسم تاريخی مي‌نويسد: «جشن هیرمبا یکی دیگر از مراسم کهن و سنتی ایرانیان است که توسط زرتشتیان شریف آباد اردکان در پیچ و خم تاریخ کهنسال این دیار، 
هنوز به چشم می‌خورد
 برپایی و زنده نگاه داشتن این سنت از یک طرف و از سوی دیگر روش برپایی آن که همه و همه از پیر و جوان، زن و مرد از شروع تا پایان آن سهیم هستند، جای شگفتی می‌باشد
این جشن در روز اشتاد( واژه اشتاد به معنی راستی است) و ماه آذر قدیم که به معنی آتش است، برگزار مي‌شود
واژه «هیر» در فرهنگ لغت به معنی آتش است و می‌توان آن را به جشن سده نسبت داد و نیز با توجه به جزئیات مراسم، همازوری، همدلی و پایداری همگان را با آتشکده محل نشان می‌دهد. پس هیرمبا را می توان این گونه معنی کرد:  آتش افزون باد یا آتش پایدار باد
و اینچنین آغاز می‌شود که پسین روز اَرت و آذرماه (۲۵ فروردین) به زیارت پیر هریشت می‌روند و شب را در آنجا به سر 
می‌برند و بامداد روز بعد یعنی اشتاد (۲۶ فروردین) به کوه‌های اطراف پیر، حرکت کرده و هیزم‌های خشک را که (غيزل)
می‌گویند، جمع آوری می‌کنند که شاید تا نیمروز به طول انجامد
  البته تعدادی نیز نذورات و خیراتی را که در نظر گرفته، انجام 
می‌دهند و خلاصه همه‌ی شرکت کنندگان را با نان، شیر، پشمک، سیرگ، آبگوشت، خورشت و... پذیرایی می‌شوند
بعد از صرف ناهار گرد هم جمع می‌شوند و سخنرانی می کنند، از کسانی که خیرات انجام داده و به هر دلیلی همراهی و کمک کرده به نیکی ياد می‌شود و همه در جریان امر قرار می‌گیرند و در مورد کسانی که برای اولین بار شرکت دارند، مراسم چوب زنی اجرا می‌شود، شیرینی و شربت پخش می‌شود، بعد بار سفر می‌بندند و به سمت شریف آباد حرکت می ‌کنند
غيزل (بوته‌های خشک بیابان) را نیز با خود می‌برند و البته هر خانه‌ای نیز مقداری هیزم به آن اضافه می کند. در یک میدان، کوهی از هیزم انبار می‌شود و هنگام غروب تعدادی از مردان در کنار هیزم حلقه زده، فردی با صدای بلند افراد نامی و دینداران شریف آباد که جهان را بدرود گفته‌اند را یاد می کند و در جواب فرد دیگری می‌گوید خدایش بیامرزد و گروهی با صدای بلند می گویند هیرُمبا (شاید به این معنی باشد که مهر و دوستی‌ها ادامه دارد و پایدار است)
در پایان توسط موبد محل که آفرینگان آتش بدست دارد و اوستا را زمزمه می‌کند، آتش هیرمبا روشن می‌شود و همه شادی کنان در اطراف آتش با دلهایی پر از مهر و دوستی، با اندیشه و گفتار و کردار نیک به نماز ایستاده و از اهورامزدا در خواست دارند که
:آتش این خانه(این مکان‌) هماره فروزان باد
آتش این خانمان پایدار باد
آتش این خانواده خاموش مباد
این خانه همیشه گشوده و آباد باد
و بعد، کمی از این آتش را به خانه‌ها برده و روز بعد به آتشکده برگشت می‌دهند
این جشن در روزهای آسمان (۲۷ فروردین) ، زامیاد (۲۸ فرودین) و مانتره سپند (۲۹ فروردین) ادامه دارد و در آن به انجام نذورات و