جشن سده



جشن سده

یکی جشن کرد آن شب و باده خورد

سده نام آن جشن فرخنده کرد

ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار



نمه ستی. آترش. مزداو. اهورهه. هوداو مزشته. یزه ته.


نماز به تو ای آتش، ای نیکترین آفریده مزدا اهورا و سزاوار ستایش.

بخشی از آتش نیایش، اوستای پاک




آتش مهر سده بر جان و بر دل جا گرفت 

ماه بهمن روز شادی و شعف بر پا گرفت 

مار زیبا شد خرامان در پی سنگی پدید 

شاه هوشنگ در پی دشت و دمن والا گرفت 

سنگ خارا را نمود اندر پی مار عظیم 

آتشی بر سنگ از سنگ دگر بالا گرفت 

مهر رخشان شد نمایان تر ّبسی در حادثه 

شعله های مهر آن بر جان و تن ماوا گرفت 

روز فرخ شد پدید آمد چو خرم مجلسی 

آتشی تا شد فروزان در جهان غوغا گرفت 

سالها بگذشت و آتش شد مقدس دور دهر 

در معابد آتش پاک و منزه جا گرفت 

ای همایون شد منور آتش جشن سده 

آتش مهرش دل هر پیر و هر برنا گرفت 

همایون_همافر



 جشن های ایران باستان


ﺟﺸﻦﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ ﺭﺍﺳﺘﯿﻦ ﺁﯾﯿﻦ ﻭ ﺳﻨﻦ ﻧﯿﺎﮐﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺳﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ:

ﺟﺸﻦﻫﺎﯼ ﺳﺎﻟﯿﺎﻧﻪ
 ﺟﺸﻦﻫﺎﯼ ﻓﺼﻠﯽ 
 ﺟﺸﻦﻫﺎﯼ ﻣﺎﻫﯿﺎﻧﻪ
ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺟﺸﻦﻫﺎﯼ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ، ﭼﻨﺪﺗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺭﺯﺵ ﻭﯾﮋﻩﺍﯼ ﻧﺰﺩ ﻫﻤﻪﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩﺍﻧﺪ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻭ حتی ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺭﯾﺸﻪﻫﺎﯼ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﺭﺯﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻫﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﮕﻮﻧﻪ ﺟﺸﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻠﯽ ﻭ ﯾﺎ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮند.

ﺟﺸﻦ ﺳﺪﻩ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺸﻦﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﻨﺒﻪﯼ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺟﺸﻦ ﻧﻮﺭﻭﺯ، ﺟﺸﻦ ﺁﻏﺎﺯ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺟﺸﻦ ﻣﻬﺮﮔﺎﻥ، ﺟﺸﻦ ﻧﯿﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺟﺸﻦ ﺳﺪﻩ ﻧﯿﺰ ﺟﺸﻦ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺳﺎﻝ ﺑﻪﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﺟﺸﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺸﻦﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻨﺎﻡ ﺟﺸﻦﻫﺎﯼ ﺁﺗﺶ ﻧﺎﻣﻮﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﯾﻌﻨﯽ ﺟﺸﻦﻫﺎﯼ ﺳﺪﻩ، ﺳﻮﺭﯼ‏( ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﺳﻮﺭﯼ‏) ، ﺁﺫﺭﮔﺎﻥ، ﺷﻬﺮﯾﻮﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖﮔﺎﻥ ﯾﺎ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥﺟﺸﻦ ﮐﻪ ﺩﻭ ﺟﺸﻦ ﻧﺨﺴﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺳﺪﻩ ﻭ ﺳﻮﺭﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﻨﺒﻪﯼ ﻣﻠﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺟﺸﻦﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﻨﺒﻪﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺳﻮﻡ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﺭﻓﺘﻪﺍﻧﺪ.

 ﺳﺪﻩ ﺟﺸﻦ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ، ﺟﺸﻦ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﻣﺎﺳﺖ، ﺟﺸﻦ ﻧﻮﺭ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ، ﺟﺸﻦ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺍﺳﺖ، ﺟﺸﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﺸﻦ ﺍﻫﻮﺭﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ . ﭼﺮﺍﮐﻪ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺍﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﭘﯿﺶ، ﭘﺪﺭﺍﻥ ﻣﺎ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺑﺮﭘﺎﯾﯽ ﺁﺗﺶ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ، ﺁﺗﺸﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﻧﻮﺭ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺧﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪﺭﺍﻫﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺎ ﺑﻬﺮﻩﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺩﺍﺩﻩﯼ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺁﺳﺎﯾﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺪﺭﺳﺘﯽ ﺳﺮﺁﻏﺎﺯ ﺷﻬﺮﯾﮕﺮﯼ ﯾﺎ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﺁﺗﺶ ﻭ ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﻭ ﻣﻬﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ.

 ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﻭﯾﮋﻩ، ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻭﺯ ﺩﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﺎﻩ ﺑﻬﻤﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺫﻭﻕ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﭘﺪﺭﺍﻥ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ، ﯾﻌﻨﯽ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺪﺕ ﺳﺮﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺮﺳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺁﻥ ﮐﺎﺳﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﯾﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﮔﺮﻣﺎﺯﺍﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﻣﻬﻢ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﺁﺗﺶ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺭﺍ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺟﺸﻦ ﮔﺮفتتد.


جشن سده

جشن سده جشن پیدایش آتش است. سد روز از پایان تابستان گذشته و یا سد شب و روز به نوروز مانده است و کهن بودن آن به پایه جشن های نوروز و مهرگان می رسد. از نظر نجومی(طبیعی) نیاکان ما در روزگاران بسیار کهنُ سال را به دو پاره (فصل) بخش می کردند. تابستان که هفت ماه به درازا می کشید، در نخستين روز فروردين ماه آغاز و آخرين روز مهر ماه پايان مي يافت. زمستان از آغاز آبان ماه شروع مي شد و تا پايان اسفند به طول مي انجاميد. جشن سده، سدمين روز از آغاز زمستان و يا سد روز و شب پنجاه روز و پنجاه شب) به اول زمستان بود. از نظر تاريخي نسبت اين جشن به هوشنگ شاه داده شده است. در شاهنامه آمده است كه روزي هوشنگ شاه با همراهانش در كوهي مي رفتند ناگهان چيزي دراز، تيره تن، و سياه رنگ ديد كه ماري بود و هوشنگ با هوش و هنگ، سنگي گرفت و سوي مار پرتاب كرد كه آن را كشد. سنگ به سنگ ديگري برخورد كرد و چون هر دو سنگ چخماق بودند، فروغ (جرقه اي) پديدار شد، به بوته گرفت و مار فرار كرد. از اين رويداد هوشنگ شاه شادمان شد و خداوند را نيايش كرد كه راز آتش را به او آشكار كرده است. شادمان و پيروز، هوشنگ شاه آتش را از همان هنگام قبله قرار داد، آن روز را جشن اعلام كرد و اين سنت تا امروز برجاست. به گفته فردوسي:
بر آمد به سنگ گران سنگ خرد                         هم آن و هم اين سنگ گرديد خرد
فروغي پديد آمد از هر دو سنگ                          دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پيش جهان آفرين                                نيايش همي كرد و خواند آفرين
كه او را فروغي چنين هديه داد                         همين آتش آن گاه قبله نهاد
يكي جشن كرد آنشب و باده خورد                    سده نام آن جشن فرخنده كرد
از نظر ديني: اين جشن به ياد آورنده اهميت نور، آتش و انرژي است. نوري كه از خداوند جداست و از خداوند جدا هم نيست. قبله اي كه در همه جا هست، هرجا كه نور است خدا آنجاست. فروغ خورشيد، ماه، آنش، چراغ و نيز روشنايي دروني دل و جان، همه نشان هايي از فروغ اهورامزدا هستند، بهشت در اوستا به نام روشنايي بي پايان خوانده شده است.
آيين جشن شده:
حكيم عمر خيام در كتاب نوروزنامه مي نويسد:
"هر سال تا به امروز جشن سده را پادشاهان نيك عهد در ايران و توران به جاي مي آوردند، بعد از آن به امروز، زمان اين جشن ها به دست فراموشي سپرده شده و فقط زرتشتيان كه نگهبان سنن باستاني بوده و هستند اين جشن باستاني را برپا مي داشتند."
هرچند كه نوشته شده است كه مرد آويج زياري به سال ۳۲۳ هجري (سده دهم ميلادي) اين جشن را در اصفهان با شكوه برگزار كرد. همچنين در زمان غزنويان اين جشن دوباره رونق گرفت و عنصري شاعر نامدار ايران در يكي از جشن هاي سده در برابر سلطان محمود قصيده اي درباره سده خواند كه آغاز آن اين است:
سده جشن ملوك نامدار است                         زافريدون و از جم يادگار است
در ايران باستان، و در ميان زرتشتيان ايران، اين جشن نزديك غروب آفتاب، با آتش افروزي آغاز مي شد و امروز هم با همان سنت كوه هايي از بوته و خار و هيزم در بيرون شهر فراهم شده، در حالي كه موبدان لاله به دست اوستا زمزمه مي كنند، بوته ها را روشن كرده و مردمي كه در آنجا جمع شده اند نماز نيايش آتش خوانده، سپس دست يكديگر را گرفته به دور آتش مي چرخند، شادي و پايكوبي مي كنند. اين مراسم به وسيله انجمن زرتشتيان كرمان سده هاست كه بيرون از شهر انجام شده و همه مردم زن و مرد، زرتشتي و مسلمان و كليمي در آنجا گرد آمده و در شادي شركت مي كنند. در تهران اين جشن بيست و پنج سال است كه با شكوه به وسيله سازمان فروهر و در ياغ ورجاوند برگزار مي شود. در شيراز پنج سال اين جشن به همت همسرم پريچهر و با ياري زرتشتيان،آرتشيان و مردم شيرازف برابر كعبه زرتشت، نزديك تخت جمشيد برگزار شد.
*برگرفته از كتاب ديد نو از دين كهن نوشته دكتر فرهنگ مهر