گفتگو با نازیلا ناظمی، کارشناس ارشد تاریخ معاصر و پژوهشگر ادبیات
آرش کمانگیر از نگاه یک پژوهشگر داستانهای تاریخی دقیقا چه شخصیتی
است؟
از نظر
من آرش کمانگیر نیاز همه انسانها است؛ ما در هر برههای از زمان به یک آرش و یک
قهرمان نیاز داریم. در زمانهایی که انسان در تنگنا قرار میگیرد و دشمن به او
حمله میکند، آرش درواقع یک نمادی از امید و گشودن راه است. ما همیشه به قهرمانی
که خودش را فدای دیگران کند، نیاز داریم. کاری که درواقع آرش میکند و باری را که
باید جنگندهها به دوش بکشند، او یک تنه به عهده میگیرد
خانم
ناظمی خیلی از مردم وقتی با داستانهای اساطیری روبهرو میشوند، این سوال برایشان
پیش میآید که این روایتها افسانه است یا واقعیت؟! آرش کمانگیر شخصیتی حقیقی و
واقعی است؛ یعنی چنین شخصیتی واقعا وجود داشته است؟
ببینید
فردوسی در شاهنامه یک بیتی سروده است که میگوید: که رستم یلی بود در سیستان که من
کردمش رستم داستان. آرش در دنیای اسطورهای ما هم یک اسطوره و داستان است
روایت
داستانی از آرش که از کوه بالا میرود و همه جان و نیرویش را برای پرتاب تیر به
کار میگیرد و بعد از پرتاب تیر هم میمیرد؛ فقط در کتب باستانی نوشته شده است؛
بنابراین تا زمانی که مدارک و شواهد دقیقی دال بر وجود حقیقی این شخصیت اسطورهای
پیدا نشود، میتوان گفت که آرش کمانگیر یک تمثیل و شخصیت حماسی-داستانی تلقی میشود.
با این حال ما هیچگاه نمیتوانیم بگوییم چنین شخصیتی صددرصد بوده یا نبوده است
آرش اهل کجا بود؟
ببینید
آرش یک شخصیت اسطورهای است که نه قبری دارد و نه محل تولدی! او یک ستاره است که
درخشیده و با درخشش ایران را نجات میدهد و بعد هم از بین میرود. با این حال بنا
بر روایتهای داستانی از کتابهای کهن ما میدانیم که آرش از سپاهیان منوچهر از
پادشاهان اساطیری است
آنچه که
گفته میشود او زاده مناطق البرز و مازندران است؛ اما این موضوع تأییدشده نیست.
روایتی وجود دارد که میگوید آرش یک جایی دچار سرخوردگی میشود و به همین دلیل به
منطقه طبرستان کوچ میکند. طبرستان درواقع حدود کوهستانی مازندران است
در روایت اصلی آرش کمانگیر تیر را از چه منطقهای پرتاب میکند و تیر
در کدام منطقه مینشیند؟
وقتی از
طرف ارتش برای آرش پیغام فرستاده میشود که قرار است تیری پرتاب شود تا مرز بین ایران
و توران مشخص شود و کسی بهتر از تو نمیتواند این کار را انجام دهد، آرش دوباره به
ارتش میپیوندد. بنا بر روایت آرش از کوه دماوند بالا میرود و تیر را پرتاب میکند
و تیر از رود جیحون عبور میکند و در ماوراءلنهر بر درخت گردویی مینشیند
اگر آرش کمانگیر فقط نماد یا تمثیلی از انسانی فداکار یا پیشرو
باشد، فکر میکنید چرا باید تبدیل به حکایتی شود که نویسندگان اساطیری و ایران
باستان این داستان را روایت کنند؟
آرش شخصیتی
اسطورهای و رزمنده در داستانهاست. او در داستانهای حماسی شاید مظهر لشکری بوده
که در قالب یک فرد روایت شده است
مرگ آرش بعد از پرتاب تیر چه چیزی را بیان میکند؟
ببینید!
مرگ آرش، مرگ اسرارآمیزی است که معمولا قهرمانان افسانهای دچارش میشوند؛ مثلا در
افسانههای یونان هم هرکول وجود دارد که بعد از مرگ تبدیل به صور فلکی میشود،
بنابراین معمولا قهرمانان افسانهها در پایان دچار مرگهای اسرارآمیز شده و گم میشوند
آرش هم
از همین قهرمانان است که ما نمیدانیم عاقبتش چه میشود، اما میدانیم که چیزی از
او باقی نمیماند. اما احتمال دارد که تمام اینها تمثیلهای ادبی باشد که در کتب
باستانی روایت شده است
چه ویژگیای در آرش کمانگیر وجود دارد که نویسندگان بزرگ و باستانی
ایران نام او را در کتابها، اشعار و روایتهایشان آوردهاند؟
ویژگی
پهلوانی و فداکارانه او که در واقع مردم همه دورانها به چنین منجیای نیاز دارند
و این نیاز از چشم نویسندگان بزرگ پنهان نمانده است
مدتی قبل
محمدحسین مهدویان، کارگردان سینما در یکی از مصاحبههایش گفت که به دلیل پیوند نزدیکش
با فردوسی، نام پسرش را آرش گذاشته و برای او هم داستانهای شاهنامه را میخواند.
اما آرش قهرمان شاهنامه نیست و بعد از انتشار این مصاحبه مهدویان مجبور به عذرخواهی
هم شد. واقعیت این است که هنوز هم خیلیها آرش کمانگیر را قهرمان شاهنامه میدانند
اگرچه
آرش شخصیتی حماسی است، اما شخصیت شاهنامه نیست. آرش اسطورهای است که نامش چندینهزار
سال قبل از سروده شدن شاهنامه در کتب باستانی آمده بود و بیشک او قهرمان زاییدهشده
در شاهنامه نیست. اما فردوسی در شاهنامه سهبار نام آرش را آورده است. آرش هیچ
داستانی در شاهنامه ندارد و فردوسی فقط در چند بیت به نام او اشاره کرده است
آرش کمانگیر جایگاه ویژهای برای نویسندگان تاریخی و حتی معاصر ایرانزمین
داشته و به همین دلیل داستان او با لحنهای مختلفی در کتابها روایت شده است. به
نظر شما کدام روایت جذابتر است یا در واقع کدام یک از این روایتها برای مردم
ملموستر است؟
همه این
داستانها و روایتها جذاب است؛ مثلا احسان یار شاطر در کتابش تعریف خوبی از آرش
دارد یا مهرداد بهار در کتاب از اسطوره تا تاریخ، اشاره خوبی به آرش کمانگیر کرده
است. اما به نظر من شاید شعر سیاوش کسرایی درباره آرش کمانگیر یکی از بهترین گزینههایی
باشد که مردم با آن ارتباط برقرار میکنند و در ذهنشان میماند. خود من سالها پیش
این شعر را خواندهام، اما هنوز هم حفظ هستم
دلیلش چیست؟
فکر میکنم
راز ماندگاری و جذابیت این شعر این است که به نوعی مردمی است. در واقع کسرایی این
حماسه را در قالب شعری ساده و زیبا سروده تا برای مردم قابل فهم باشد
خانم ناظمی! به نظر شما در دوران معاصر ایرانزمین، مشابه شخصیت
آرش کمانگیر که بتواند تبدیل به اسطورهای برای نسلهای بعدی شود، کدام شخصیت است؟
شهید
همت. شخصیتی که در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و در جریان آزادسازی خرمشهر برای
نجات مردم و سرزمینش جانش را داد و شهید شد. کسانی که فقط برای ایمانشان رفتند. این
آدمها اگر توسط نویسندگان و شاعران دوران معاصر پرورانده شوند و داستانشان نقل
شود برای چند صد سال بعد اسطورهای مانند آرش کمانگیر هستند
در هر
برههای از زمان به یک آرش و یک قهرمان نیاز داریم
آرش یک
شخصیت اسطورهای است که نه قبری دارد و نه محل تولدی! او یک ستاره است که درخشیده
و با درخشش ایران را نجات میدهد و بعد هم از بین میرود
بنا بر
روایت آرش از کوه دماوند بالا میرود و تیر را پرتاب میکند و تیر از رود جیحون
عبور میکند و در ماوراءلنهر بر درخت گردویی مینشیندآرش شخصیتی حماسی است، اما
شخصیت شاهنامه نیست. نام او چندینهزار سال قبل از سروده شدن
شاهنامه در کتب
باستانی آمده بود و بیشک او قهرمان زاییدهشده در شاهنامه نیست
منبع:شهروند