زندگی نامه پوراندخت ساسانی (دختر خسرور پرویز) سی امین پادشاه ساسانی





سی امین پادشاه ساسانی پوراندخت(به معنای دختری) دختر خسرو پرویز بود که در سال۶۳۰ میلادی پس از قتل شهربراز و جوانشیر بر تخت سلطنت نشست.او نخستین زن از خاندان ساسانی بود که بر تخت نشست.شرایط آن زمان نشان می دهد که حتی کودکی برای پادشاهی باقی نمانده بود زیرا خاندان های حکومتگر به جان هم افتاده و کشت و کشتار بزرگی راه انداخته بودند.دوران سلطنت او مصادف بود با اواخر خلافت ابوبکر و اوایل خلافت عمر.

تاریخچه فمنیسم در دنیا به بیش از ۱۵۰ سال نمی رسد، اما «پوران دخت»، پادشاه ایرانی دوره ساسانی ۱۴۰۰ سال پیش اولین سخن «فمنیستی» ایرانی را بیان کرد. «پادشاه چه زن باشد چه مرد باید سرزمینش را نگاه دارد و با عدل و انصاف رفتار کند.پوراندخت در نامه ای که به سپاهیانش نوشته بود جمله فمنیستی خود را بیان کرد و خود را در لیست اولین پیروان تساوی حقوق زن و مرد قرار داد. «محمد باقر وثوقی»، استاد تاریخ باستان دانشگاه تهران درباره پوران دخت می گوید: «بر خلاف دوره حکومت هخامنشیان که جنسیت اهمیت زیادی نداشت، دوره حکومت ساسانیان دوره برتری مرد بر زن بود. در دوران هخامنشیان، سرپرست کارگاه های تخت جمشید، بیشتر زن بودند. عده ای از زنان دو برابر مردان حقوق می گرفتند. این زنان، مهندسان و طراحانی بودند که بهترین و زیباترین هنرها را در تخت جمشید آفریدند. حتی زنان در این دوره جیره زایمان می گرفتند. دوره ساسانی کاملا متفاوت از دوره هخامنشیان بود. در امپراطوری ساسانی، زن شخصیت حقوقی نداشت. زن از هر نظر تحت سرپرستی «کتک ختای» یا کدخدای خانواده بود. در چنین شرایطی پوران دخت در تیسفون تاج بر سر گذاشت و بدون توجه به جنسیت خود، قدرت را بار دیگر به خاندان از هم پاشیده ساسانی بازگرداند

پوران دخت با تمام آشفتگی ها و طرز فکرهایی که درباره زنان در آن زمان رواج داشت تصمیم گرفت تا اوضاع کشور را سر و سامان دهد. نخست یک سال مالیات را بر مردم بخشید. با “هراکلیوس”، قیصر رم عهد نامه صلحی امضا کرد.برگرداندن صلیب مقدس حضرت عیسی به اورشلیم یکی دیگر از اقدامات مهم او بود. به افتخار بازگرداندن این صلیب در اورشلیم جشن باشکوهی گرفته شد. حتی فردوسی که با به سلطنت نشستن زنان مخالف است مجبور شد در اشعارش به اقدامات او اشاره کند

یکی دختری بود پوران بنام
 چو زن شاه شد کارها گشت خام
بزرگان برو گوهر افشاندند
برآن تخت شاهیش بنشاندند
چنین گفت پس دخت پوران که من
نخواهم پراگندن انجمن
کسی راکه درویش باشد ز گنج
توانگر کنم تا نماند به رنج
مبادا ز گیتی کسی مستمند
که از درد او بر من آید گزند
ز کشور کنم دور بدخواه را
بر آیین شاهان کنم گاه را

در کتب مختلف او را زنی عاقل، عادل و نیکو سیرت آورده اند که چون شاه شد در میان رعایا عدل را گسترش داد. وی زمانی که سپاهی برای جنگ با اعراب فرستاد در مداین بیمار شد و در همانجا درگذشت.در دوران آشفتگی دربار ساسانی او تنها حاکمی بود که به مرگ طبیعی درگذشت. زمان حکومت او یک سال و چهار ماه بود. بسیاری معتقدند که اگر پوران دخت زمان دیگری به حکومت می رسید کفایت و لیاقت بیشتری از خود نشان می داد. آرتور کریستن سن (ایرانشناس نامدار دانمارکی)، پس از یاد کردن پادشاهی پوران دخت گوید، گویا در اینجاست که باید عهد سلطنت کوتاه شخصی را ذکر کنیم که بنام پیروز دوم نصب شد.بنابراین بعد از پوراندخت پیروز دوم به تخت نشست