در روزگار باستان ماه نهم سال و روز نهم آن ماه به نام آذر (آتور) یا همان آتش نامیده میشد. ایزد نگهبان این ماه و این روز
به ایزد آذر است. در آذر روز از آذر ماه بهدلیل
همزمان شدن روز و ماه طبق سنت ایرانیان باستان جشنی برگزار میشد که به جشن آذرگان یا آذر جشن
موسوم بود. به روایت ابوریحان بیرونی، در این روز مردم به زیارت آتشکدهها میرفتند
وجود آیین
نیایش برای آتش نزد ایرانیان باستان، اهمیت این عنصر در زندگی آنها را آشکار میسازد.
گفته میشود ایرانیان شاخهای اقوام آریایی هستند که از هند و اروپا نشآت گرفتهاند.
آریاییها در سدههای پیش از میلاد، از سرزمینهای سرد شمالی و در جستجوی یافتن
سرزمینهای قابل سکونت و کشاورزی با دمای مناسبتر، به سوی جنوب کوچ کردند و
سرانجام گروهی از آنها در سرزمینی که بعدها به همین نام (ایرانویچ، آران، ایلان و یا
ایران) خوانده شد، ساکن شدند. اقوام مهاجر از سرزمینهای منجمد و یخزده ارزش گرما
و نور و آتش را بسیار بیشتر از دیگر مردمان درک میکردند. بنابراین آتش برای آنها
نشان هر نوری است، نور خورشید و ماه (آتش آسمانی) یا شعله آتش سوزان که همگی بسیار
مهم و مقدس بوده است
اهمیت این
عنصر (آتش) آنچنان بود که در اساطیر ایران، ایزدی برای پریستاری و نگهبانی آن در
نظر گرفتهشد. آذر، آتش، آتُر یا آتور ایزدی است که آن را زاده اهورامزدا بهشمار
آوردند و آتش روشن را نشانه آشکار حضور آفریدگار بر روی زمین میدانستند
بطور کلی
تقدس و گرامیبودن آتش ریشه کهن دارد. تمامی اقوام در جایجای این کره خاکی به شکل
و عنوانی آتش را ستوده و گرامی داشتهاند. پیشرفتهای بشری نیز مرهون این عنصر است
که موجد و مولد و محرک بخار و الکتریسیته و گاز و کشتی و راهآهن و کارخانه و بسیاری
از صنایع بودهاست. آتش با ویژگیهای یگانه خود تاریکی شب را قابل تحمل میکرد، در
سرمای سخت و بارش برف و باران گرمای حیاتبخش خود را به انسانها هدیه میکرد و
امکان پخت غذا را برای آنها میسر میساخت
ایرانیان
باستان جشنهای متعدد و متنوعی برای گرامیداشتن آتش داشتند که مهمترین و باشکوهترین
آنها جشن سده بود. علاوه بر آن جشن آذرگان
یا آذرجشن آیین مهم و متداولی در میان ایرانیان باستان بود. روایت ابوریحان بیرونی
حاکی از آن است که جشن آذرگان اواخر زمستان
هر سال برگزار میشدهاست. آذرجشن اولی اما در آغازین روزهای شهریور و دیگری اوایل
زمستان بوده است. به ظاهر تحول و جابجایی
تقویمی به مرور زمان سبب این تغییر شده است. بهگونهای که آذرگان در فصل
پاییز و تقریبا اوایل فصل سرما منتقل شده است. ابوریحان بیرونی در مورد این جشن
نوشته است: «رسم است که در این روز خود را با آتش گرم کنند، زیرا این ماه آخرین
ماه زمستان است و سرما در پایان فصل سختتر میشود. این جشن آتش است و بهنام
فرشته موکل بر همه آتشها چنین خوانده شده است و زردشت فرمان داده است که در این
روز به آتشکدهها بروند و در آن جا قربانیها (مراسم یزشن) کنند و در کارهای جهان
به مشورت بپردازند»
ایزد آتش
در باورهای ایرانیان باستان یک همزاد در فرهنگ هند باستان دارد که اَگنی نام دارد.
آگنی در اسطورههای هندی رابط میان خدا و آدمیان است. در میان رومیان و یونانیان
هم آتش مقدس بوده است. هستیا (Hestia) خدای آتش یونان و
وستا (Vesta) خدای آتش در باورهای رومیان باستان بود. گفته میشود وستا معبدی داشته
که دوشیزگان خدمتگزار آن باید در پاکدامنی بهسر میبردند و اجازه نمیدادند آتش
مقدس که پشتیبان آنها پنداشته میشد، خاموش شود
براساس
روایات و متون موجود در روزگار ساسانیان و بر مبنای نظام طبقاتی ایران آن دوران،
سه آتش یا آتشکده بزرگ اساطیری وجود داشت: آتشکده آذرفَرَنْبَغ یا آتش موبدان در
فارس که مخصوص طبقه روحانیون زردشتی بود، آتشکده آذرگُشْنَسْبْ یا آذرگشسب موسوم
به آتش ارتشتاران در منطقه تکاب در آذربایجان غربی مخصوص طبقه جنگاوران و نظامیان
و سرانجام آتشکده آذربُرزینمهر یا آتش کشاورزان در ریوند خراسان
در
باورهای ایرانیان باستان آتش همچون دیگر عناصر اصلی آفریده خداوند یعنی آب، باد و
خاک میبایست به دور از ناپاکی و آلودگی نگهداری میشد. به همین دلیل سوزاندن اجساد و زبالهها در آتش
همانند تدفین آنها، در میان ایرانیان بهشدت ممنوع بود