اشوزرتشت نخستین پیامآور صلح و آشتی
(بنپایههای برقراری صلح جهانی بر اساس آموزههای دین زرتشت)
۶-تبعیض
جنسی، زمینه ساز خشونت علیه زنان
ردپای تبعیض جنسی را در همهی تمدنها و فرهنگهای
کهن بشری میتوان پیدا کرد، اما هر چه این تبعیض جنسی علیه زنان بیشتر باشد زمینهی
بروز خشونتها علیه آنها در خانوادهها و جنگها بیشتر میشود.
خوشبختانه فرهنگ و تمدن ایرانی از این دیدگاه،
در میان تمدنها و فرهنگهای کهن از جایگاه بسیار مطلوبی برخوردار است که شاید
دلیل آن را بتوان در نگاه اشوزرتشت و زیربنایی بودن اندیشههای او در شکلگیری
فرهنگ ایران باستان جستوجو کرد.
در هیچکجای گاهان و به تبع آن اوستا،
نمیتوان یک جمله یا بند را پیدا کرد که به صورت مشخص تبعیضی را برای زنان قائل
باشد. روی سخن گاهان همواره با همهی مردان و زنان بوده است.
گفتوگوی بسیار باارزشی از اشوزرتشت با دخترش
پوروچیستا در هات ۵۳ گاهان به یادگار مانده است که افزون بر بیان کردن
دیدگاه والای فرهنگی آن زمان ایران در برابر زنان، بیگمان الگوی مناسبی نیز طی
سالیان سال پس از اشوزرتشت برای ایرانیان بوده است.
پوروچیستا، به چم دارندهی دانش دینی، نامی
است که اشوزرتشت با آن دخترش را صدا میزند و در این هات اشوزرتشت از پورچیستا میپرسد
که آیا حاضری به همسری جاماسب، که از بزرگان و دانایان هست، درآیی؟
در ادامه پورچیستا میگوید من او را که از
دانایان است به همسری میپذیرم و امیدوارم که زنی پاکدامن و شایسته باشم تا از
زندگانی سراسر نیکمنشی برخوردار شوم.
در ادامه اشوزرتشت زوجهای جوان را اینگونه
پند میدهد:
اين سخنان را به نوعروسان و تازهدامادان ميگويم؛
اميدوارم اندرزم را به گوش هوش بشنويد و با ضميري روشن آن را نيك دريابيد و به
خاطر بسپريد. هميشه با نيكمنشي و مهر و محبت زندگي كنيد و در راستي و پاكي كوشش
كنيد از يكديگر پيشي جوييد، چه بيگمان از زندگاني سرشار از خوشي و خوشبختي
برخوردار خواهيد شد.
یک جامعهی آرام بر پایهی صلح و آرامش، نفی
خشونت را باید از درون خانواده که کوچکترین اجتماع و اساس همهی جوامع است آغاز
نماید. خانوادهای که بر پایهی راستی و دیگر اصول نیک اخلاقی بنا شده است، میتواند
پایدار بوده و نویدبخش جامعهای پایدار باشد.
هنگامي كه به آیين آزادگي و برادري پايبند
باشيد و مادام كه عشق و
وفاداري، ريشهدار در دلهاي شما جفت جوان (عروس
و داماد) وجود داشته
باشد، چه در اين جهان و چه در زندگاني ديگر از
بهترين پاداش بهرهمند خواهيد شد.
ولي هر گاه گرفتار روح پليد اهريمني و وسوسههاي
شيطاني شده و از آیين آزادگي
و برادري دست برداريد، پيآمد آن جز رنج و
اندوه و بانگ دريغ و افسوس نخواهد بود.
هات ۵۳، بند ۷
۷-تبعیض طبقاتی، زمینهساز
خشونتهای گسترده
در درازای تاریخ در جوامع گوناگون طبقات مختلف
اجتماعی از جمله طبقهی اشراف، پادشاهان، روحانیان، ارتشتاران (سپاهیان و ارتشداران)
و صنعتگران شکل گرفته است. اما زمانیکه این طبقههای اجتماعی انحصاری شدند، یعنی
حتی در قالب ضوابط هم امکان جابهجایی افراد در آنها وجود نداشت و از سویی دیگر
امکانات و شرایط اجتماعی آنها فاصلهی بسیار از هم میگرفت، طبیعی است چنین شرایطی
در جوامع همواره آبستن اتفاقات و بروز درگیریها و خشونتهای بسیار خواهد بود.
با وجود اینکه بروز این درگیریها و اعتراضها
از سوی افرادی که به دنبال عدالت هستند، توجیهپذیر بوده ولی تاریخ نشان میدهد
همواره این حرکتها از سوی صاحبان قدرت به خشونت کشیده شده و به شدت تهدیدکنندهی
صلح و آرامش جامعه میشوند.
ادیان الهی با گسترش اخلاق در جامعه و برابری
و برادری همواره به دنبال برطرف کردن این نابرابریها و تبعیضهای طبقاتی بودهاند.
اشوزرتشت نیز در زمان خود با دو گروه یا طبقهی
اجتماعی به مبارزه پرداخت؛ یک گروه روحانیان دروغینی به نام کَرپانها و اوسیجها
بودند که در لقای یک طبقهی خاص بر باورهای مردم زمان خود حکومت میکردند و در
کنار ایشان از کَویها نام میبرد که در اصل فرمانروایان یا حاکمانی بودهاند که
از این روحانیان دروغین پیروی میکردند.
ای مزدا، از تو میپرسم؛ چگونه امکان دارد
دیوان از شهریاران نیک باشند. کسانی که برای ارضای هوسهای خویش و انجام مقاصد
خودخواهانه میجنگند و با کمک کرپانها و کاویان و اوسیخش جهان را به دست خشم و
نفرت سپرده و جهانیان را به ناله و فغان درمیآورند. آیا اینها هیچ گاه کوششی
خواهند کرد تا در پرتو راستی و درستی موجب پیشرفت و آبادانی جهان شوند و آشتی و
آرامش را برقرار سازند و گسترش دهند.
هات ۴۴، بند ۲۰
مهمترین آسیبی که این طبقات حاکم و قدرتمند
به جامعه میزنند، این است که به قیمت رفاه خود، آزادی و بسیاری از حقوق اجتماعی
را از دیگر انسانها سلب میکنند و اتفاقا خود بزرگترین گسترانندگان خشم و ترس در
جوامع هستند.
به راستی کَرپانها و کَویها سرانجام به دست همان کسانی که از آنها سلب آزادی کردهاند شکست خورده و تباه خواهند گشت و آنان که از نعمت آزادی محروم بودهاند در پرتو بخشش ایزدی (کمال و جاودانی) از سرای منش پاک یا بهشت بهره خواهند برد. هات ۳۲، بند ۱۵
در برابر این ساختار طبقاتی و تبعیضآمیز،
اشوزرتشت دین خود را به انجمنی به نام «انجمن مگاپئتی» یا «انجمن مغان» ارائه میدهد.
موبد فیروز آذرگشسب و استاد پورداوود که از نخستین مترجمان گاهان به زبان
فارسی بودهاند در تفسیرهای خود از این انجمن به عنوان انجمن برادری یا برابری نام
میبرند. انجمنی که در آن همهی کسانی که پیام اشوزرتشت را درک کرده بودند در یک
ساختار و یک طبقه حضور داشتهاند.
و اشوزرتشت به عنوان پیامآوری که با چنین
ساختارهای نادرست اجتماعی به مبارزه پرداخته بود، نمیتوانسته خود در برابر ایشان
گروهی دیگر با همان ساختار تشکیل دهد. اما باز هم در روزگار ساسانیان بود که از
این انجمن نیز به نام انجمن موبدان برداشت شد و توجیهی شد بر ساختار طبقاتی که در
آن دوره شکل گرفته بود.
۸-شهریور یا توانمندی خواستهشده،
گام نهایی به سوی پایداری صلح
همانگونه که پیشتر گفته شد خشم و خشونت بیش
از هر چیز زاییدهی بداندیشی و در نهایت نقصان اندیشه است و با همهی این
راهکارها، باید به این واقعیت توجه داشت که اگر قدرت در اختیار افراد خشونتطلب
قرار گیرد، به راستی کنترل آن با ابزارهای آموزش و آگاهی دادن بسیار سخت و شاید
غیرممکن است، آن هم برای افرادی که بالفطره از اندیشیدن و حقایق فرار میکنند.
شهریور به چم شهریاری یا توانمندیِ آرزوشده،
یکی دیگر از امشاسپندان است. راه دستیابی به صلح پایدار، توانمند شدن ساختارهای
سالم در جوامع است و آنگونه که مشخص است دستیابی به توانمندی و قدرت، همواره در
فرهنگ ایرانی یک ارزش بوده و هدف این است که افراد و جوامع در زندگی به این
توانمندی دستیابند. ولی بر پایهی آموزشهای گاهانی، آن شهریاری و توانمندیای
پایدار است که بر پایهی راستی (اشه) و نیکاندیشی (وهومنه) شکل گرفته باشد.
صلح پایدار هنگامی در جوامع شکل میگیرد که
قدرت برتر در اختیار افرادی باشد که اخلاق و صلحجویی را به عنوان یک موهبت و نیاز
بشری ارج میگذارند.
به راستي بدكرداران و تبهكاران سرانجام فريب
خورده و مورد ريشخند مردم قرار گرفته، خود را سرزنش خواهند كرد.
بشود كه در پرتو رهبري درستكردار و شهرياري
دادگر، زنان و مردان در دودمان خويش و در روستاها از آرامش و آسايش و صلح و آشتي
برخوردار شوند.
بشود كه ريا و فريبكاري كه چون زنجير انسان را به تباهي ميكشاند از پهنهی گيتي برانداخته شود. بشود كه خداوند يكتا و بزرگتر از همه بزودي به سوي ما آيد. هات ۵۳، بند ۸
فره ایزدی، یک بخش از تعریف شهریاری در فرهنگ
ایران باستان است که بیانگر ارزش پاک ماندن شهریاری نزد فرمانروایان است. فرمانروایی
که بر پایه نیکاندیشی و خواست اهورامزدا به شهریاری دست مییابد، فره ایزدی با او
همراه خواهد شد. ولی هر زمان که او از راه انساندوستی خارج شده یا چون شاه جمشید
گرفتار خودستایی و غرور شود، فره از او فرار میکند و این واقعیت را نشان میدهد
که هیچ فرمانروایی همیشه پذیرفته نیست و در ضمن شرط بقای فرمانروایی یا قدرتی که
در اختیار اوست به همان چارچوبهایی بستگی دارد که مهمترینش اخلاق است.
۹-سوشیانسها، ادامهدهندهی راه
پیامبر
سوشیانس یک مفهوم گاهانی است که بسیاری آن را
موعود یا نجاتدهنده تعبیر میکنند، ولی آنچه که مشخص است اشوزرتشت در هات ۳۴
سوشیانسها را انسانهای کاملی تعریف کرده که ضمن طی کردن هفت مرحلهی عرفان دین
زرتشتی به جایگاهی رسیدهاند که همهی وجودشان سود رساندن به دیگران و جهان آفرینش
است.
به احتمال زیاد در بندهایی که واژهی سوشیانس
در گاتها به صورت مفرد به کار رفته است منظور خود اشوزرتشت است، کسی که بیگمان
نخستین سوشیانس است. ولی در بندهایی که سوشیانس به صورت جمع به کار میرود، منظور
کسانی است که پس از اشوزرتشت آمده و با درک آموزههای راستین مزدا اهورا، راه او
را تا دستیافتن به جهانی پر از نیکی ادامه دهند.
همانگونه که در بند زیر نیز آشکارا گفته شده
است، سوشیانسها یا رهانندگان گیتی نه تنها خود به جنگ و خشونت تکیه نمیکنند بلکه
ایشان با درک آموزههای راستین دینی، پیامآوران صلح و آشتی در جهان هستند:
به راستی سوشيانسها و رهانندگان گيتی از دانش
و بينش برخوردار بوده، وظيفهی خود را با الهام از منش پاک انجام خواهند داد. آنها
کردارشان از راستی و پاکی سرچشمه گرفته و رفتارشان با آموزشهای تو ای مزدا
هماهنگی دارد. آنان به درستی از بينبرندگان خشم و نفرت و پديدآورندگان مهر و آشتی
هستند.
۱۰-خوشبختی از آن کسی است که دیگران را خوشبخت سازد
این آموزهی اشوزرتشت یکی از رمزهای دستیابی
به جهانی پر از مهر و محبت و همچنین جهانی بدون خشم و خشونت است. این دیدگاه که به
«دگرخواهی» در میان فیلسوفان معروف است، به ما میگوید اگر انسانها به جایگاهی
دست یابند که خوشبختی، یا به عبارتی آرامش خود را، در خوشبخت کردن دیگران جستوجو
کنند در آن صورت ما جهانی خواهیم داشت پیشرو و بر پایهی صلح و آشتی.
مزدا اهورایی که فرمانروای مطلق است چنین مقرر
فرموده: خوشبختی از آن کسی است که دیگران را خوشبخت سازد. پروردگارا! برای استوار
ماندن به آیین راستی از تو نیروی تن و روان خواستارم. ای آرمییتی، ای مظهر ایمان و
محبت، آن پرتو ایزدی که پاداش زندگانی سراسر نیکمنشی است به من ارزانی دار.
نتیجه:
طی ۱۵۰ سال گذشته، بشریت شاهد رشد شگرفی در
علوم، صنعت، تکنولوژی و مدیریت اجتماعی بود. دورانی که به نام مدرنیسم شناخته شده
و انسانها با تکیه بر خرد و کار گروهی، پیشرفتهای بزرگی را باعث شدند که امروزه
همه از آن بهرهمندیم.
با پیشرفت صنایع و توانمندی بشر، جنگها و
خشونتهای بزرگی نیز دامن کشورها را گرفت که بروز دو جنگ بزرگ جهانی و کشته شدن
میلیونها انسان از نتایج آن بود. بسیاری از جامعهشناسان «عدم همپایی رشد
توانمندی و رشد اخلاق» در جوامع بشری را دلیل بروز این فجایع میدانند. اگر اخلاق
را مهمترین نتیجهی ادیان الهی بدانیم، در این صورت بخشی از این کوتاهی از سوی
متولیان یا بزرگان دینی بوده است که نتوانستهاند با رشد و گسترش جوامع بشری در
حوزهی دین، نیازهای بشر امروزی را فراهم نمایند. نیازهایی که بیگمان بسیار
متفاوتتر از نیازهای انسانهای قرون گذشته است.
در حالی که در حوزهی دانش و تکنولوژی مرزها
برداشته شده و پیشرفتهای بشری بر پایهی توانمندی و اندیشهی همهی انسانها شکل
میگیرد، اما در حوزهی دین هنوز ساختارهای بستهی سنتی حکمفرماست. ساختارهایی که
باید بپذیریم دیگر نمیتواند نیازهای بشر آگاه امروزی را به سادگی فراهم سازد.
از سویی دیگر، طی چند سال گذشته، در فرآیندی
رو به عقب حتی پیروان ادیان و فرقههای گوناگون به بهانهی دین، خشونتها و جنگهای
بسیاری را باعث شدهاند که بیش از پیش از اعتبار و کارآمدی دین در حوزهی اخلاق و
نیازهای بشری کاسته است.
طرح شناخت بنپایههای مشترک دینی گامی است به
سوی شکلگیری یک منشور مشترک ادیان الهی. منشوری که به دور از تبعیضها و برتریجوییها،
بدون تاکید بر دین یا مذهب خاصی، بیانگر مجموعه شناختهای مشترکی است که از ادیان
الهی سرچشمه گرفته و میتواند راهگشای بشر امروزی به سوی پیشرفت و سعادت باشد.
کتابنامه:
·
موبد آذرگشسب، فیروز (۱۳۸۳). گاتها سرودهای اشوزرتشت. تهران:
انتشارات فروهر
·
پورداوود، ابراهیم (۱۳۵۶). یسنا جلد اول و دوم. تهران: انتشارات
دانشگاه تهران