مهربان منشنی

 یادی از زنده‌یاد مهربان منشنی

بوذرجمهر پرخیده



مهربان شهریار منشنی در چهارم خردادماه ۱۲۸۱ خورشیدی - برابر با شناسنامه‌ - در خانواده‌ای دین‌دار در یزد پا به جهان گذاشت. تحصیلات خود را تا ششم ابتدایی در یزد ادامه داد و سپس همراه خانواده به تهران مهاجرت کرده و کار در بازار را آغاز کرد.

او جوان‌تر از سن و سال شناسنامه‌ای خود بود. در خانواده ایشان سه خواهر و دو برادر به همراه مادر و پدر زندگی می‌کردند. او سرپرستی خانواده و پدر و مادر سالخورده خود را برعهده داشت، به همین سبب سن شناسنامه‌اش را بالاتر گرفته بودند تا از خدمت نظام معاف شود. به این کار می‌گفتند «کبر سن» گرفتن. یادم می‌آید پدرم هم که هم‌کلاسی ارباب مهربان بود، برای نرفتن به سربازی که در آن دوران اجباری می‌گفتند، "کبر سن" گرفته بود. به این ترتیب ارباب مهربان باید متولد ۱۲۹۱ یا ۱۲۹۲ خورشیدی بوده باشد.

در سال ۱۳۰۹ خورشیدی با بانو فرنگیس پولادیان ازدواج کرد و دارای پنج فرزند به نام‌های مروارید، بهرام، بهمن، شیرین و بهروز شد.

 به راستی هیچ زرتشتی نیست که از کارهای خیر مهربان منشنی یاد نکند. تا آخرین روزهای زندگی‌اش یار و یاور خانواده‌های بی‌بضاعت زرتشتی بود.

من و خانواده‌ام به سبب این‌که پدرم نابینا و ازکارافتاده بود، از ایشان و برادر بزرگوارشان روانشاد جمشید فولادزندی کمک‌های خیرخواهانه بسیار دیده‌ایم. هرگاه خانواده‌ای دچار حادثه‌ای می‌شد و یا داغدار بود، نخستین کسی که به داد این‌گونه خانواده‌ها می‌رسید، ارباب مهربان بود. به راستی چهره مهربانش به همه آرامش می‌بخشید.

او به راستی پدری بزرگوار و پیرمراد زرتشتیان بود. خدمات این رادمرد را در مراسم خاک‌سپاری، پرسه و چهارم زرتشتیان هیچ‌کس فراموش نمی‌کند.

او در فعالیت‌های اجتماعی هر کاری از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد و مورد اعتماد ویژه همه بود. از کارهای اوست:

- بازرس انتخاباتی برای نمایندگی مجلس.

- بانی خیر و مبتکر لباس کفن برای درگذشتگان.

- بانی خیر در حفر چاه عمیق در آدریان تهران.

- هموند هیات امنا بنیاد خیریه گیو.

- هموند بنیاد خیریه رستم آبادیان.

- بانی و مشوق خیراندیشان در بازسازی و عمران و آبادانی پیرسبز.

ـ و هر جایی که نیاز به یک انسان باتجربه، خیراندیش، پرکار و ... داشت. 

مهربان شهریار منشنی در روز ۲۶ اردیبهشت‌ماه ۱۳۷۷ خورشیدی دیده از جهان فرو بست. من هم به مانند هزاران زرتشتی تا زنده‌ام کارهای نیک و چهرۀ مهربان و اخلاق نیکوی او را فراموش نمی‌کنم و این نوشته شاید کمترین سپاسی باشد که به او پیشکش می‌کنم.

تالار دبیرستان فیروزبهرام با هزینه خانواده روانشاد مهربان منشنی بازسازی و به امكانات جدید مجهز شده است.

پانوشت:

به دنبال نوشته‌ای از روانشاد موبد رستم شهزادی، دوره دوم «مجله پیک کنکاش موبدان» را برگ‌بینی می‌کردم. در این مجله کم حجم و پرمحتوا، مقالات و نوشته‌های بسیار ارزشمند و گران‌سنگی از روانشاد موبدان؛ رستم شهزادی، اردشیر آذرگشسب، فیروز آذرگشسب، دکتر جهانگیر اشیدری و ... به چاپ رسیده است. در میان نوشته‌های بسیار پراهمیتی که در این مجله،  و در میان سال های ۵۹ تا ۶۵-۶۶ به چاپ می‌رسیده، خبرها و پرسش‌های دینی هم چاپ می‌شده است. 

از میان این خبرها به خبری برخورد کردم. این خبر را به همانگونه که در رویه ۱۱ شماره یک ویژه (۱۳) پیک کنکاش موبدان – تیرماه ۱۳۶۲ خورشیدی ــ آمده، در اینجا می‌آورم:

«موبدان و موبدزادگانی که در شهریورماه گذشته از تهران به یزد رفته بودند، هنگام زیارت پیرسبز از خیله دستوران که چند سال پیش در اثر اصابت سنگ کوه خسارت دیده بود بازدید و تصمیم به تعمیر و بازسازی آن گرفتند. این موضوع در جلسات کنکاش مطرح و پس از تصویب به مرحله عمل درآمد و اینک با کمال خوشحالی به اطلاع می‌رسانیم که تعمیر و بازسازی خیله پیرسبز به اتمام رسیده است و کمک دهشمندان در این مورد به حدی بوده که پس از پرداخت کل هزینه تعنیر که بالغ بر ۵۲۳۷۰۰ ریال می‌باشد، هنوز هم مبلغی برای هزینه‌های احتمالی بعدی در کنکاش موجود می‌باشد. ما لازم می‌دانیم از همه خیراندیشانی که در این راه ما را یاری نموده‌اند و نیز از آقای مهربان منشنی که سرپرستی این کار را به عهده گرفته و بارها به خرج خود به یزد و پیرسبز بدون چشم‌داشت سفر نموده‌اند، ضمن سپاسگزاری، دیرزیوی، درست زیوی و شادزیوی همه آن‌ها را از اهورا خواستار شویم.»